نوروز در روستای مزار

نوروز نزد ایرانیان جلوه ویژه‌ای دارد ومردمان هر منطقه قرنهاست که با آداب و رسوم خاص خود آن را جشن می‌گیرند.
مردمان قدیم بر خلاف جوانان امروز این آداب و رسوم کهن را گرامی داشته و در حفظ و بهتر برگزار کردن آن تلاش فراوان داشتند.

اهالی با صفای دیار بجستان و روستای مزاربه این ماه اصطلاحاً ، ماه نوروز می‌گویند.


شیرینی پزان، نان پزان، کدورت‌زدایی، پرداخت دین، فاتحه‌خوانی خانه تکانی سال نو و آماده کردن آجیل شب عید مانند کشمش، عناب، نقل، پخته و ... و تفت دادن یا شور کردن تخمه و پسته و دید و بازدید بزرگان فامیل و اقوام از مراسم مرسوم در این ایام است که با شور خاصی انجام می‌شود.

کاشتن سرسبزی (سرسوزی) یکی از آیین‌های پا بر جا در ایام عید است که حدود یک ماه مانده به عید در ظرف‌های کوچک یا بزرگ مقداری جو، گندم، عدس یا ماش می‌کارند تا روز عید سر سبز باشد.برخی نیز روی جداره‌های کوزه‌های سفالی سر سبزی‌های بسیار زیبا و دلربایی به وجود می‌آورند

پلو خوری و درست کردن غذاها و آش های محلی

اهالی در قدیم اعتقاد داشتند که شام شب عید به هر قیمت که شده باید پلو باشد. فقیر و ثروتمند خود را مقید به تهیه و پختن پلو در شب عید می‌دانستند. این هم از رسومی است که امروزی‌ها شاید با شنیدنش به تعجب و خنده وا داشته شوند چرا که بسیاری در قدیم‌الایام استطاعت تهیه پلو و حتی نان گندم را برای یک هفته هم نداشته‌اند چه رسد برای همه سال و تنها نوروز به نوروز، آن هم با کلی سختی و مشقت چشمشان به پلو می‌افتاده است.

حنا بندان یکی دیگر از مراسم مردم این سرزمین است که درگذشته و در مواقع مختلف از جمله نوروز انجام می‌شده است. هنوز هم گروهی از مردم به ویژه بزرگسالان با آمدن عید نوروز با رنگ کردن موهای سر و انگشتان خود با حنا به استقبال نوروز می‌روند.
سمنو پزی
نزدیکی‌های عید آردها را خمیر و با انواع ادویه مثل زردچوبه، دارچین و سیاه دانه و کراویه مخلوط می‌کردند. با آماده شدن آرد آن را به صورت گرده‌های کوچک یا بزرگ درآورده، در دیگچه‌های مسی به نام (قلیف) گذاشته روی اجاق پر از آتش می‌گذاشتند و روی قلیف‌ها را نیز با آتش می‌پوشاندند و پس از آماده شدن آنها را به تکه‌های مناسب تقسیم و به همراه آجیل از میهمانان نوروزی پذیرایی می‌کردند.
خانه تکانی عید نوروز
خانه تکانی یا رفت و روب یکی دو هفته پیش از عید خانه تکانی یا رفت و روب انجام می‌گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه‌جا می‌کنند و گرد‌گیری می‌کنند و دوباره آنها را می‌چینند.

خرید لباس عید نوروز
خرید لباس عید از یکی دو ماه به نوروز مانده مردمان بیرجند به بازار می‌روند و لباس عیدشان را می‌خرند،

نان و کلوچه نوروزی
پختن نان و کلوچه محلی در شب سال تحویل نیز از واجبات سفره مردم این مناطق بود. آنها نان و کلوچه را هنگام شروع سال نو در سفره می گذاشتند و معتقد بودند صبح روزعید، بی بی نوروز از سفره آنها بازدید می کند و هر کس نان و کلوچه در سفره اش داشته باشد در طول سال برکت روانه خانه و زندگی اش می شود.

سبزه گره زدن: رسم باز شدن بخت با گره زدن سبزه در روز سیزده بدر هم که بیشتر مردم با آن آشنا هستند، رواج دارد و دختران دم بخت در این روز با گره زدن سبزه، نیت می کنند تا بختشان در سال جدید باز شود و مردم در این روز به مزاح می خوانند: سیزده به در، سال دگر، خانه شوهر!

سر زدن به قبور مردگان
یکی از آیین هایی که همواره در بین اقوام ایرانی رایج بوده، رفتن به قبور مردگان در آخرین جمعه سال و دادن هدایایی به صورت خیرات به روح درگذشتگان بوده است. این مراسم ریشه در آیین های باستانی دارد که مردم بر این باورند که در این روز، روح مردگان در روزهای پایانی سال وارد خانه ها می شود.

نظافت و لباس تمیز

یکی دیگر از آداب عید نوروز پوشیدن لباس نو و تمیز است.نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است.
مراسم علفه

مراسم علفه یکی دیگر از آیین های سنتی پسندیده در خراسان است که یک روز قبل از سال تحویل برگزار می شود. در روز علفه که همان آخرین روز سال است، نوجوانان و جوانان به طبیعت و بقیه به مزار اموات یا به منزل کسانی که عزیزانشان را تازه از دست داده اند می روند و با بردن سمنو و سبزه، سالی به دور از غم برای آنها آرزو می کنند و با خواندن فاتحه نیز برای درگذشتگان طلب آمرزش می کنند.

تهیه سفره هفت سین
تهیه سفره هفت سین از دیگر آداب عید نوروز است.بزرگترین نماد آیین نوروز "هفت سین" ، است.
هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی .
یکی از آداب عید نوروز، جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو

موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن و حافظ می خواند و …
دعای تحویل سال نو هم یکی دیگر از آداب عید نوروز است
افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.
دید و بازدید و دادن عیدی
ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است.
چراغو
اقوام شب های نوروز دور همدیگر جمع می شوند و با به جای آوردن صله رحم و رسم مهمان نوازی، این شبها را به شبهای به یاد ماندنی تبدیل می کنند.
سیزده بدر
یکی دیگر از آداب عید نوروز اجرای مراسم سیزده بدراست و حضور در طبیعت است

🔸 آنان که در سنین میانسالی و کهنسالی هستند آداب و رسومی را که به مناسبت های گوناگون در طول سال و به ویژه در ایام نوروز در شهرها و مخصوصاً روستاها در گذشته انجام می‌شده به یاد دارند. اما چون اینگونه مراسم در جایی ثبت و ضبط نشده و جزء تاریخ شفاهی در محدوده های خاص جغرافیایی بوده است بسیاری از مردم همان ناحیه هم از آنها و فلسفه آن بی خبرند یک نمونه از این مراسم در روستای مزار بجستان در جنوب انجام می‌گرفته است
🔸 در این آبادی خانم ها برای برگزاری عید نوروز از چند روز مانده به عید کارهای نظافت و خانه تکانی انجام می دهند و به پخت نان تافتون و سمنو و قطاب و کلمبه که در اکثر جاهای دیگر شهرستان هم رایج است می‍پردازند.
در روز اول عید به دید و بازدید هم می رفتند و بزرگ ترها و اقوام به کودکانی که در روز اول نوروز لباس‌های نوی محلی ‍وشیده بودند عیدی می دادند.

🔸 محل برگزاری مراسم در نوروزگاه در مکانی به نام «عیدگاه» بود که در کنار مزار و قبرستان و جوی آب و درختان توت در ابتدای راه ورودی به روستا قرار داشت. در این مراسم خانم ها یکی از زنان شجاع و سرشناس را که بقیه از او حرف شنوی داشتند به عنوان سردار و سردسته برمی گزیدند. و هر روز از صبح تا عصر زنان و دختران و کودکان در مکان مذکور جمع می‌شدند و یکی از خانم ها که مهارت بیشتری در نواختن دایره داشت انتخاب می شد و رقص و پایکوبی و چوب بازی پیوسته ادامه داشت.
بازی‌های رایج نوروزی

آراآرا، سرنو قزل خانم، استاسه پایه، استای زنجیر باف، از گلاچی گل، بجل بازی، جوز بازی، شیطون برشته، کبدی کبد، عرقچین گردونک، لوچمبه، لیس پالیس، درنه بازی و خرسوزپالون سوز.
🔸 در فواصل چوب بازی گاهی آنها که دوبیتی و فریادی بلد بودند با لهجه محلی شعر می‌خواندند. برای ظهر از همان قطاب و کلمبه و کشمش و نخود که آورده بودند می خوردند و عصر که به خانه برمی گشتند برای شام غذای پختنی مثل آبگوشت و اشکنه و کله جوش و آش و غیره تهیه می کردند و معمولاً همان سر شب قبل از نماز مغرب و یا بعد از آن میل می کردند. البته غذای صبح آنها هم معمولا غذای پختنی مانند توکی و بلغمر بشیر و اشکنه قوت و غیره بود.

🔸 در این مراسم مردان و پسران بالغ حق رفت و آمد و یا حضور در نزدیکی عیدگاه نداشتند و اهالی محل هم که می‌خواستند به مزرعه و به صحرا بروند باید بدون توقف در عیدگاه از مسیر می گذشتند. اما مسافران و مردان غریبه برای ورود به روستا ممنوعیت داشتند و مجاز نبودند در زمانی که زنان و دختران در عیدگاه هستند وارد ده شوند بلکه باید روستا را دور زده از پایین ده وارد شوند.

🔸 اگر کسی به عمد یا ندانسته از این مسیر وارد می شد زنان جلوی او را گرفته او را دور می کردند. و سردار زنان برای تنبیه از او می خواست که یا برقصند و یا آواز بخوانند و اگر نمی توانستند زنان با کتک و ضربات چوب از او پذیرایی می کردن و در این موقع بود که مردان بزرگتر از روستا می‌آمدند و او را از محاصره خانم ها خلاص می کردند.

غذاهای و خوردنی های روستای مزار

.

روستای مزار نیز همانند بسیاری از مناطق خراسان بزرگ دارای فرهنگی غنی در خوردنی ها و آشامیدنی هاست که به برخی اشاره می شود.

1. آشها:
بلغور صاف ، بلغور شیر، شروا ، شیر برنج ،پخلگی ، آش آنغوزه ، آش شلغم ، آش خمیر،، ،آش جو،بلغور (آش گندم)آش سبزی (بلغس)

2. اشکنه ها:

اشکنه بنه ، قروتی ، کامه جوش ، اشکنه تروش، اشکنه اوجیج، ( گشنیز، + تخم مرغ+سیب زمینی،) عدسی ،

3.پلوها:

(بلغور)گندم پلو،( رشته )خوشتلی پلو،توگی (ارزن پوسکنده)پلو ، گورجه پلو ،عدس و لوبیا پلو ،سبزی پلو، دمپختک ، دمی

4.خورشت ها:

، قورمه سبزی ، قیمه لپه ، خورش زردک ، خورشت کلم ،خورشت ، دلبندی،سیرابی ، قورمه، قلیه، ،

5.کباب، آبگوشت ها ، انواع کباب ها

6.غذاهای لبنی :

بلغور به شیر، اشکنه بنه، اشکنه کشک، اشکنه کش، کشک بادمجان، کشک و ریحان، اشکنه قروت و بادمجان، جک، شیراز، شیراز خیکی، قوروت دوغی، فله، قروتِ شیر تازه، اشکنه ماست، گورماست، لچ ، سر شیر، توگی به شیر، توگی پلو، توگی قرمه، حصید، شیربرنج، بادمجان با عدس و کشک، گرماست، بلغور بشیر )،آب دوغ خیار

فرآورده های گیاهی :سبزی بلغیس، سبزی سلم، خرفگی،

7.غذاهای مخصوص مناسبت ها:

کلمبه، قطاب، اماچ ، کف بلغور، آش ، چنگالی

8.نان ها:

تاوه ، گرده ،کماچ، قلف، فتیر، تاوگی، پنجه کش، روغن جوشی، زنجفیلی، نان خشک، تافتون,

9.غذاهای شیرین:

تخم مرغ شیره، چنگالی ، بادمجان با شیره انگور، اشکنه شیره، حلوای شیره، روغن شیره گل قند، سمنو، مربای پوست پسته، مربای زرشک، مربای زرد آلو، مربای انجیر، مربای به

10.ترشی ها و شوری ها :

ترشی آنغوزه ،بنه ،سیب چه، غوره، باد مجان شور، ترشی میوه، سالاد گوجه، ترشی خرفه، لیته بادمجان، ترشی سرکه،ترشی بادمجان

11. داروهای محلی و غذاهای مورد استفاده در بیماریها:
آش زائو، کاچی، آش پردارو دوا، نخود آب، شلغم پخته ،

خارخشت، شوید، ختمی، بادیان، کاسنی، بارهنگ، ترنجبین، زرشک، زیره و کلپوره

12. نوشیدنی ها:

شربت نعناع، شربت دارچین، شربت شیره، شربت خاکشیر، شربت گلاب، شربت آبلیمو و...13- سوغاتی ها:
زعفران ، برگه زردالو،کیشته ، استه ، هسته زردآلو ، ترکه بافی ها ، صنایع دستی ، نان‌های محلی ، گندم بریو ،مشکل گشا
شیره انگور ، میمیز ، مویز انگور،

ادامه نوشته

مشاغل خانگی و صنایع دستی در روستا

کارآفرینی مزار


(معرفی وهم اندیشی اشتغال روستا):
آشنایی با انواع #صنایع_دستی و مشاغل مرتبط با آن

در پاسخ به اینکه صنایع دستی چیست؟ باید بگوییم صنایع دستی ( Handicrafts) به مجموعه‌ای از آثار و هنرها اطلاق میشود که تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآورده‌های آن به کمک دست،در چهارچوب فرهنگ و بینش‌های فلسفی، ذوق و هنر انسان‌های هر منطقه با توجه به میراث‌های قومی و مواد اولیه‌ بومی ساخته‌ میشوند.
در هر قسمت از صنایع دستی‌، ذوق هنری و خلاقیت هنرمند صنایع دستی به نحوی تجلی یافته‌ و همین امر وجه تمایز این محصولات از سایر محصولات مصنوعی ماشینی و کارخانه‌ای است.

✅شغل #صنایع_دستی یک زمینه فعالیت هنری و خلاقانه است که در آن هنرمندان، مهارت‌ها و تکنیک‌های خاصی را در تولید و طراحی اشیا دست‌ساز دارند. از آنجایی که در تولیدصنایع دستی‌ معمولاً عناصر هنری، فرهنگی و سنتی بکار برده‌ می‌شود،
این شغل می‌تواند در حفظ و ارتقا فرهنگ و هنر محلی نقش مهمی ایفا کند.

✅برخی از صنایع‌ دستی‌ ایران عبارت‌اند از:
صنایع دستی‌ فلزی (میناکاری، فیروزه‌کوبی، ملیله کاری، قلمزنی و…)
صنایع‌‌ دستی‌ نگارگری (تذهیب، تشعیر، گل و مرغ و…)
صنایع‌ دستی سفال و سرامیک
صنایع دستی‌ میناکاری
صنایع دستی‌ سنگی
صنایع‌ دستی چوبی
صنایع‌ دستی آبگینه
رودوزی‌های سنتی
صنایع‌غذایی دستی
چرم
آثار چاپ و رنگرزی
آثار شیشه گری
گلدوزی و ترمه
فرش دستباف
حصیربافی
و....

برخی #مشاغل مربوط به هنرهای صنایع دستی
👇👇👇
#شغل‌های_صنایع_دستی بسیار متنوع و پرکاربرد هستند. و مردان و زنان هنرمند صنایع دستی میتوانند در زمینه‌های مختلفی به فعالیت بپردازند. در ادامه‌ به چند نمونه از شغل‌ها و حرفه‌های مرتبط با صنایع دستی‌ می‌پردازیم.

#بافندگی

بافندگی شامل انواع بافت‌های مختلف مانند گلیم‌بافی، قالیبافی، جاجیم‌بافی و چرم‌بافی است. بافندگان از نخ‌ها، پلاسه‌ها و مواد مشابه برای بافت و خلق اشیایی همچون قالی، گلیم، جاجیم و کیف‌ها استفاده میکنند.

#سفالگری

سفالگران با استفاده از تکنیک‌هایی مثل قالب‌گیری، طرح‌ها را بر روی سفال آبکاری می‌کنند و انواع آثار سفالی همچون ظروف،کاشی‌، آباژور و … را تولید می‌کنند.

#جواهرات‌سازی

جواهرسازان با طلا و نقره و سنگ هاو با استفاده از تکنیک‌های مثل ساخت و قلمکاری، بر روی محصولات خود طرح‌های هنری را ایجاد می‌کنند. آنها می‌توانند گردنبندها، گوشواره‌ها، انگشترها و سایر جواهرات را طراحی کرده و بسازند.

#صفحه‌_بندی

صفحه‌بندان، هنرمندانی هستند که با استفاده از نسخه‌های کهنه رنگ‌آمیزی و تولید تصاویر مانند صحنه‌های تاریخی، نقاشی‌های داستانی و طرح‌های فرهنگی را بر روی سطح همان سفال، پارچه، چوب و غیره خلق می‌کنند.

#فروش و بازاریابی

شغل فروش و بازاریابی در صنایع دستی‌‌ نقش کلیدی دارد. افراد و کسب‌وکارها می‌توانند با ارائه محصولات صنایع دستی‌ به مشتریان مناسب و با استفاده از روش‌های بازاریابی متنوع، این محصولات را به بازارها و فروشگاه‌ها عرضه نمایند.

#چرم_دوزی

چرم دوزان با استفاده از انواع چرم‌ها، آثار چرمی متفاوتی همچون کیف، کفش و … می‌سازند. این صنف از هنرمندان بازارکار و درآمد بسیار خوبی دارند.

#حصیر_بافی

حصیر بافی یکی از صنایع دستی‌ میباشد که از گذشته تا کنون در انواع کشورها، از جمله ایران رواج داشته است. با استفاده از حصیر بافی هنرمندان انواع آثار هنری همچون سبد، زنبیل، پرده و… را تولید میکنند.

و...

ادامه نوشته

انتخابات مجلس

آمار انتخابات مجلس در مزار

مشارکت ، حدود صد درصد

آقایان :
نجاری :172
محمد پور :166
رجایی :84
موسوی :49
جلودار :13
آموزگار :10

شیره انگور مزار


شیره انگور (Grape syrup)

از انگور فرآورده های غذايی مختلفی بدست می آورند كه شامل كشمش ، شیره انگور ، روغن هسته انگور ، عصاره هسته انگور ، سركه ، آبغوره و غوره و... می باشد.

انگور دارای 79 درصد آب ، 14 درصد قندهای مختلف ، املاح معدنی و مجموعه ای از عناصر و تركيبات سودمند مثل ويتامين های A ، B ، C ، D و املاحی مانند آهن ، منيزيم ، منگنز ، كلر ، يد ، آرسنيک ، فسفر و سيليس است ، همچنين دارای مقدار زيادی تانن می باشد .قند انگور به طور مستقيم و آسان وارد خون می شود و در عضلات و كبد ذخيره می شود.


شیره انگور در انگلیسی بنام grape-sap ، در ايتاليایی بنام vino cotto در فرانسوی بنام Vincuit و در سوريه بنام Nardenk و در عربی بنام Dibs ناميده می شود. در زبان ارمنی بنام دوشاب ناميده می شود. از اسمهای ديگر عصاره انگور در ساير فرهنگ ها بنام های Caroenum ، Defritum ، passum، sapa می باشد.
شیره یکی از فرآورده‌های میوه محبوبی به نام انگور است؛ از زمان‌های قدیم این شیره به خاطر طعم لذیذ و فواید زیادی که دارد، جایگاه ویژه‌ای در رژیم غذایی مردم و طب سنتی داشته است که به آن دبس یا دوشاب هم می گویند.

شیره انگور یک چاشنی و عصاره است که از آب انگور غلیظ تهیه می شود.بوسيله جوشاندن با آب ، آب انگور تبخير شده و مخمرها و كپک ها نابود می شود و ميزان قند افزايش می يابد و بنابراين از رشد مخمر جلوگيری بعمل می آيد. اين روش نگهداری آب انگور غير تخميری بوسيله جوشاندن با دقت تا حد شيره حاصل ميشود كه با موفقيت در دنيای قديم استفاده می شد و زمانيكه با آب رقيق می شد.بعنوان نوشيدنی استفاده می شد و طبق نوشته های تاريخی در خاورمیانه بطور گسترده استفاده می شده است.

جایگاه شیره انگور در طب سنتی:

طبع شیره انگور گرم وتر است و برای افراد سرد مزاج مفید است، مصلح دوشاب یا شیره انگور، تخم ریحان وخشخاش است، شیره همچنین برودت و سردی معده را برطرف می سازد، کهیر را درمان می کند،خونساز است، مقوی برای هاضمه و مناسب برای افراد مبتلا به آبله، سرخجه، ذات الجنب و ذات الصدر می باشد و برای سرد مزاجان، مقوی باه است و چاق کننده است، انسداد و گرفتگی مجاری عروق را باز می کند.
شیره انگور، یک ماده طبیعی و غنی از مواد مغذی است که از انگور تازه یا انگور خشک به‌دست می‌آید. این شیره با دارابودن ویتامین‌ها، مواد معدنی، آنتی‌اکسیدان‌ها و مواد مفید دیگر به سلامتی بدن و تقویت سیستم ایمنی بدن کمک فراوانی می‌کند
وبه عنوان یک قند طبیعی، بهترین جاگزین برای قند مصنوعی و شکر به حساب می‌آید.

اگر با انجیر و شنبلیله خورده شود برای سرفه‌های مزمن و درد سینه نیکو می‌باشد.

اگر با کمی زعفران خورده شود برطرف کننده هم و غم و خشم شدید است.

اگر با شیر تازه و کمی بادام خورده شود برای رفع خفقان و ضعف احشای داخل شکم بسیار نافع است.

اگر با کمی سرکه خورده شود برای یرقان و ضعف طحال مفید است.

شیره انگور مزار

این محصول به روش سنتی از قدیم الایام توسط روستائیان ، تهیه می‌شده است.
خشکسالی ها ،گذر تاریخ و بی توجهی مسئولان در حمایت از کشاورزان، گرانی ها ،عدم بسته بندی مناسب، آمدن انواع جایگزین هاو.... هنوز نتوانسته آن را از سبد غذایی و سفره های مردم روستا حذف کند .
شیره انگور معمولاً از انگوری تهیه می‌شود که شیرین باشد این نوع انگورها موقع کشت کمتر آبیاری می‌شوند. انگور عسگری در اردبیل و خراسان، انگور گزنه در همدان، انگور گاش در گیلان و انگور دیوانگور در مازندران انواع مناسبی برای تهیه شیره انگور هستند. در روستای مزار هم از یک نوع انگور به نام مجینگنی برای شیره استفاده می کنند.
قابل ذکر است که فنون شيره گيري انگور مزاربه شماره 836 در تاریخ 4/11/ 91 در فهرست میراث ناملموس و معنوی کشور به ثبت رسیده است .

نحوه درست کردن شیره انگور به روش سنتی


تهیه شیره انگور کمی پرزحمت است و زمان زیادی برای این کار باید صرف شود. برای تهیه شیره از انگور یا کشمش استفاده می‌شود و هرچه این انگور مرغوب‌تر باشد، شیره آن باکیفیت‌تر و خوش‌طعم‌تر می‌شود. شیره انگور در شهرهای مختلف با روش‌های متفاوت و از انواع انگور مختلف تهیه می‌شود به همین دلیل طعم، رنگ و قوام شیره‌ها باهم فرق دارد. دوشاب خراسان غلیظ است و رنگ تیره دارد. شیره انگور ملایر نیز سفت است ولی رنگ آن قهوه‌ای روشن است درحالی‌که شهرهای همدان و اردبیل دارای شیره‌های رقیق‌تر بارنگ قهوه‌ای تیره هستند.

روستای مزار به دليل وجود باغات انگور و محصولات آن مثل شیره و کشمشش معروف بوده و در متون كهن به آن اشاره شده است.

طرز تهیه:

در آغاز فصل پاییز ، شور و هیجان خاصی در باغات انگور دیده می شود، معمولا مراسم چیدن انگور مانند سایر فعالیت های کشاورزی به صورت گروهی و با مشارکت داوطلبانه اقوام و نزدیکان صورت می گیرد.
انگورهای چیده شده با دقت زیاد درون سبدهای مخصوص بافته شده از ترکه های بید که امروزه جای خود را به جعبه های پلاستیکی داده است به گونه ای قرار داده می شد که از زمین ریختن حتی یک حبه انگور جلوگیری شود چرا که به اعتقاد باغداران هدر رفتن ذره ای از محصول باعث قهر خداوند و کاستن از برکت محصول تولیدی در سال های آتی می شود.
هنگام رسيدن انگورها و قرمز شدن آن مردم روستا باشور و اشتياقي از جمله مرد و زن انگورها را مي چينند و به محل كارگاه توليد شيره انگور (چورخانه) منتقل مي كنند.مقداری از انگورهایی رسیده را به نخ کشیده و در جای سردی آویزان می کنند،جهت تهیه میمیز (مویز و کشمش) ،
مقداری از انگور ها را هم بعنوان زکات و هدیه به فقرا میدهند.
براي شروع كار شيره گيري، انگورهای شسته شده را در مخزني به نام «چروغ» (چرخشت) ريخته و سپس آن‌ها را با پا له مي‌كنند تا آب آن گرفته شود و از سوراخ پايين آن به مخزن دیگری به نام «پرخو» محل نگهداري آب انگور هدايت شود.
براي هر 100 كيلو آب انگور دو ليتر آب مخلوط مي كنند. به اين آب انگور «سرنازگي» اطلاق مي شود.
پس از اينكه آب انگور گرفته مي شود نوعی خاک سفید قلیایی و احتمالاً حاوی آهک و املاح معدنی دیگر را که از نزديكي روستا مي آورند ،به آن اضافه مي كنند و خوب به هم مي زنند. خاصيت اين خاك اين است كه پس از هم زدن باعث ته نشين شدن جرم و املاح آب انگور مي شود. پس از حدود 6 ساعت كه ته نشين شد، آب روي آن را برداشته و دريك ظرف بزرگ مسي به نام کذقن مي ريزند و مي جوشانند.
در قديم آب انگور را با هيزم جوش مي آوردند اما در حال حاضر بوسيله گاز، نفت، گازوئيل و وسايل مشابه انجام مي گيرد. به طوركلي در پايان اين فنون بايد چهار پنجم یا دو سوم آب انگور جوشانده شود و بخارشود و يك پنجم باقي مانده به عنوان شيره باقي مي ماند .
هر کشاورز پس از پختن شیره مقداری از آن را به عنوان هدیه و برکت بین همسایگان و آشنایان وفقرا پخش می کند.
پس از اتمام مراسم ، زنان با تجربه و مهارت زیادی که در درست کردن سرکه محلی دارند، تفاله های انگور را که در ظاهر دور ریختنی است، درون دبه بزرگ می ریزند و کمی آب روی آن ریخته و هم می زنند،و در ظروف دربسته نگهداری میکنن تا بعد از ۴۰روز سرکه بدست آید
تفاله های غیر قابل استفاده هم به مصرف احشام می رسد

ابزار و وسائل وابسته مورد نیاز:

۱_چروغ: يا چرخشت ، مخزن انگور كه انگورها را داخل آن ريخته ولگد مي كنند تا آب آن گرفته شود. ابعاد چروغ 150×150×180 سانتي متر است كه با سنگ لاشه، گچ و سنگ قلوه ساخته مي شود و شبیه یک استخر مکعبی است.
۲_پرخو ، مخزن یا ظرفی که آب انگور قبل از جوشاندن حداقل ۶ ساعت در آن می ماند جهت اضافه کردن خاک سفید مخصوص و ته نشین شده املاح
۳_ پاتيل: ظرف مسي كه بوسيله آن آب انگور را از پرخو برداشته و در ديگ مي ريزند.
۴_كفگير: وسيله ای که كف روي آب انگور گرفته مي شود.
۵_ديگ و کذغن :ظرفي كه در آن آب انگور جوشانده مي شود.
۶_ آبگردان: شبيه ملاقه و جنس آن مسي و بزرگ است كه بوسيله آن شيره انگور را بر مي دارند.
۷_خاك شيره: خاكي مخصوص كه براي زلال شدن آب انگور به آن اضافه مي كنند.
خاک سفیدی که در تهیه شیره انگور استفاده می‌شود دارای ترکیب آهکی و سرشار از املاح معدنی است.(حدود 70 درصد از املاح آن كربنات كلسيم می باشد.)
در فرایند تولید شیره انگور از این خاک برای جلوگیری از ترش شدن آب انگور و از بین بردن باکتری ها استفاده می‌شود. این خاک را از دامنه برخی کوه‌های غرب روستا مانند چشمه سرخاوک تهیه می کنند.
۸_خيك: ظروفي جهت حمل شيره انگور از چرخانه به داخل خانه روستائيان
۹_مينه: وسيله اي شبيه آب كش براي جداكردن ناخالصي هاي آب انگور
۱۰_ خم: محل نگهداري شيره انگور
۱۱_سو: گياهي خارداركه در پائين چروغ مي گيرند که مثل صافی عمل میکند.
۱۲_سایر وسائل مصرفی مثل چوب به اندازه طول چروغ- چكمه- سه پايه- توبره مويي- دوشاخه و...

نکات تهیه شیره انگور

در ادامه

ادامه نوشته

آیا نام قدیمی مزار سلومد است؟

از اشتباهات تاريخي بسياري از مزار نويسان مانند نويسنده كتاب جغرافياي تاريخي گناباد و سایر مقالات مربوطه ، اين مطلب است كه نام قديمي روستا سلومد بوده است وبند تاريخي داشته است و خواجه قوام الدين نظام الملك در آبادني آن كوشيده است و ... كه با تحقيقي ساده در مورد شهر سلامي خواف ميتوان به نادرستي اين ادعاها پي برد .
البته در روستای محلی بنام باغ سلیمه وجود دارد که با این موضوع بیگانه است.

در کتاب تاریخ الحاکم و احسن‌التقاسیم مقدسی، در شمار ولایت‌های دوازده‌گانه نیشابور آمده است و ابوعبدالله الحاکم، دربارهٔ خواف نوشته است: متصل به زوزن است و سلومد یکی از روستاهای آن است و در شمار هفت روستایی است که با قهندز (کهندژ) بنا نهاده‌اند.
یاقوت حموی؛ خواف را قصبه بزرگی از توابع نیشابور در خراسان دانسته که از یک سوی به پوشنگ هرات پیوسته و از سوی دیگر به زوزن. شامل صد قریه، و در آن سه شهر است: سنجان، سیراوند وخرجرد.
حمدالله مستوفی؛ از محصولات خواف، علاوه بر انگور و انار، به خربزه، انجیر و معدن آهن و روناس و ابریشم اشاره کرده است.
از نوشته‌های حافظ ابرو چنین مشخص است که در این زمان (قرن نهم هجری)، مدت‌هاست که ولایت خواف، از اعمال نیشابور نبوده و در توابع دیوان هرات قرار گرفته است.

شهر سلومد

ابوعبدالله حاکم، سلومد را از توابع ولایت خواف ذکر کرده و نوشته است: ابوقابوس، که مدت‌ها مَلِکِ شام بود، از سلومد خواف است.
دهخدا، به نقل از حدود العالم، دربارهٔ این شهر، نوشته است: شهرکی است به خراسان، در حدود نیشابور، با کشت و برز و و از وی کرباس خیزد.
امروزه سلامه وسلامی، خوانده می‌شود و از روستاهای آباد ناحیه خواف است. کوشکی قدیمی، حدود نیم قرن قبل از این، در آنجا از زیر خاک بیرون آموردند که به همت مالک آن، بازسازی و تکمیل شد.
---------------------------------------


خواجه قوام الدین نظام الملک خوافی
نخستین وزیر قدرتمند و دیر پای سلطان حسین بایقرا بود، پدرش شهاب الدین اسماعیل«در سلک قضات ولایت خواف انتظام داشت. سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی، نویسنده آثار الوزراء که از نزدیکان و منشیان و معتقدان نظام الملک بود، که کتابش را تقدیم او نموده است ، درباره او آگاهیهای بی نظیر و قابل توجهی داده است. براساس نوشته های عقیلی، آغاز حضور او، در عرصه سیاست در دوران حکومت ابوالقاسم بابر بوده، او در دوران زمامداری ابوسعید میرزا نیز با کاردانی و لیاقت هر چه تمامتر به وزارت پرداخت و در این امر بقدری رشادت و دیانت بخرج داد که روز بروز بر شوکت و اعتبارش افزوده می گشت و عموم مردم شاکر و راضی بودند.پس از مرگ ابوسعید میرزا وارد دربار سلطان حسین بایقرا شد. نخستین شغل دیوانی وی در دربار شغل مهم «تحقیق دفاتر ممالک محرومه» بود و در26 جمادی الثانی 875 ه .ق در مسند وزارت نشست.
----------------------
‌ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص ۲۱۶.
‌↑ محمد بن احمد مقدسی. احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم. ترجمهٔ علینقی منزوی. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۱. ج۲، ص۴۳۶.
‌↑ دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۰. ج۱۶، ص۳۵۲.
‌↑ ۴٫۰ ۴٫۱ شهابالدین ابی عبدالله یاقوت حموی. معجمالبلدان. بیروت: دارصادر، ۱۹۷۷م. ج۲، ص۳۹۹.
‌↑ حمدالله مستوفی. نزهةالقلوب. لیدن: گی لسترنج، ۱۹۱۵م. ص۱۵۴، ۲۰۲.
‌↑ عبدالله بن لطفالله حافظ ابرو. تاریخ حافظ ابرو. ویسبادن، ۱۹۸۲م. ج۲۳، ص۳۷.
‌↑ علیاکبر دهخدا. لغتنامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷. ج۹، ص۱۳۷، ۳۹.
‌↑ ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص ۲۸۸.

مسابقات فوتبال زمین چمن دهه فجر یادبود شهید اکبری

مسابقات‌جام فجر یاد بود شهید اکبری با شرکت‌پرشور ورزش دوستان‌وجوانان‌عزیز که‌به نوعی دور همی بسیار خوبی هم‌ بود درمجموعه ی چمن‌ شهید اکبری به نحو بسیار خوبی برگزار گردید .

خداقوت به کلیه علاقه مندان‌ وورزش دوستان‌ روستا که با حضورشون‌باعث تشویق تیم‌ها شدن‌ از بازیکنان‌ تیم‌ها از عوامل برگزاری مسابقات ،داوران‌ عزیز و ...

نتایج مسابقات در زمین تازه افتتاح شده شهید اکبری

در بازی رده بندی، بعد از تساوی دو تیم در وقت های قانونی، تیم آصف در ضربات پنالتی برنده شد و مقام سوم را کسب کرد.

بازی فینال با نتیجه‌ی ۹-۴ به نفع تیم شهید اکبری به پایان رسید و تیم شهید علیرضا اکبری قهرمان این دوره از مسابقات شد.

پدیده‌‌‌ی این دوره از مسابقات آقای پارسا حسنخوانی ، گلر بسیار خوب تیم شهید اکبری بود که نقش بسزایی در قهرمانی این تیم داشت.

آقای گل مسابقات: آقای مهدی زرنگ با ۸ گل زده

بازیکن فنی و برتر جام: آقای رضا بخش

روز پدر

تبریک ولادت مولی علی علیه السلام و روز پدر.

تشکر وتقدیر

((با شهید علیرضا اکبری))

رزم تو را به عشق وطن داغ می کشم
از پاس داری ات تن قبراق می کشم

رفتی برای حفظ ثغور وطن ، وَ مَن
سر بازی ات به دفتر اوراق می کشم

هر گوشه ای که‌می نگرم حاضری و لیک
مشتی انار سرخ و دلی داغ می کشم

حتماً صف اند کل ملائک که آمدی
بر دشت رزمگاه تو ، ییلاق می کشم

اینک« علیرضا» تو شدی زنده تا ابد
راه شرف به خامه ی مشتاق می کشم

ای پایگاه قدرت و ای شیر پر غرور
یاد تو را به شمسه ی اخلاق می کشم

جان داده ای که «اکبری» ات منجلی شود
نقشی ز نعش سرخ تو در باغ می کشم

#حبیب_ آقائی _بجستانی

◾️بِسم رَبّ الشُهداءِ وَ الصِدیقین

▪️پیکر مطهر و معظم شهیدان هر جا آرام گیرد یاد مبارک و آرامبخش و بهجت انگیز خود را در فضا می پراکند و صفا و معنویت می آفریند . «حضرت امام خامنه ای "مدظله العالی”»

▪️خدای عزوجل را شاکریم که شاهد حضور بی مانند و غیر قابل توصیف مردم انقلابی و ولایتمدار شهرستان بجستان اعم از مزار و روستاهای اطراف در مراسم استقبال و تشییع پیکر مطهر شهید والا مقام #علیرضا_اکبری_مزار بودیم و به خدمتگزاری چنین مردمی افتخار می کنیم .

▪️ بواقع همه شاهد و ناظر بودیم و دیدیم که شهدا زنده اند و نام و یاد آنها در دلها جاودان است .

▪️حضور بی مانند و غیر قابل توصیف مردم ولایتمدار در مراسم استقبال ، تشییع و تدفین پیکر مطهر این شهید عالیقدر نشانه قلب پاک و خدایی این مردم و عشق و ارادت و دلبستگی شان به شهدا ، نظام و ولایت است ، که مسلماً اجر و پاداش آن در نزد خداوند متعال و خود شهدا محفوظ خواهد ماند .

▪️بی شک این حضور و شکوه نعمتی است که باید به خاطر آن به درگاه باری تعالی سجده شکر به جای آورد و به راستی این مردم با این استقبال بی نظیر خود از شهدا نشان داده اند که فرهنگ ایثار و شهادت روز به روز در وجود آنها زنده و پایدارتر گشته و خواهد ماند .

▪️بعنوان خدمتگزارانی کوچک ، از حضور حماسی ، پرشور و کم نظیر همه مردم در این مراسم با شکوه تقدیر و تشکر می نماییم .

▪️ان شاءالله که بتوانیم ادامه دهنده راه پر فروغ شهداء گرانقدر و عزیزمان باشیم .

⚫️دهیاری و شورای اسلامی روستای مزار

مهمان داریم

شهید مدافع امنیت ، استوار یکم شهید علیرضا اکبری مزار ،

فرزند حسین ، متولد 17 خرداد 1378 ،

متولد ،روستای مزار ، بجستان ، خراسان رضوی

دیپلم

شهادت :حمله تروریستی به مقر فرماندهی انتظامی راسک بلوچستان ،در ساعت ۲ بامداد روز جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ توسط عوامل مسلح گروه جیش الظلم

یگان خدمتی جدید:گلزار شهدای روستای مزار ، دوشنبه ۲۷آذر 1402 تا یوم یبعثون

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»-----««««««««««««««««««

برای ناجای مظلوم

می‌نویسم برای آنان که حضورشان در همه جا هست ولی دریغ از یادشان

می‌نویسم برای مظلوم مقتدر، آنان که به وقت مشکلات حضورشان در حکم فرشته نجات هست و در روزهای خوشی یاد می‌شود از آنها با اصطلاح مزاحمان همیشگی، آنان که پیکرشان برای امنیت می‌شود سپر تیر و تیزی اشرار و اراذل، به وقت امنیت دلشان می‌شود سیبل تیر نوع افکار و طرز رفتار

می‌نویسم برای جان برکفان عرصه نظم و امنیت، آنان که ستاره‌های شب را بر دوش می‌کشند تا دلیل روشنی برای تاریکی شب شهر باشند، همان شهری که با روشنایی آفتاب و بعد از خوابی همراه با آرامش و امنیت در سایه همان مردان امنیت ساز عده‌ای هجمه زخم زبانها برایشان مستفیض کنند تا مُسَکِنی باشد برای آلامشان

می‌نویسم برای تقویم بی تعطیل همان کسانی که در همه مناسبت‌ها و تعطیلات در همه فصول و شرایط آب و هوایی، در همه مکانها و زمانها از نقطه صفر مرزی گرفته تا شهرها و روستاها، از ارتفاعات کوهای سر به فلک کشیده تا کف جاده، خیابان و سر چهارراه‌ها توقف و مکث برایشان معنی ندارد، همان عده که در ایام تعطیل و فراغت مردم اینان حجم کارشان چند ده برابر می‌شود تا فراغتی به مشکلی تبدیل نشود
همان‌ها که شرمنده بچه دبستانی خود می‌شوند وقتی که بعد تعطیلات عید نوروز معلم موضوع انشا را؛ تعطیلات عید نوروز را چگونه سپری کردید اعلام می‌کند

می‌نویسم برای مادران، همسران و فرزندان چشم به راه، همان‌هایی که حتی صدای زنگ تلفن لرزه بر دلشان می‌اندازد که شاید پشت خط منادی خبری ناگوار باشد، همان خانواده‌های خانه بر دوش سه سال منطقه شرق کشور، چند سال غرب و چند سال هم مناطق گرم و سرد و صعب المعیشه، کودکانی که نباید خود را زیاد با دوستان مدرسه وفق دهند چون شاید سال دیگر شهر دیگر، کودکانی که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند پدر به مأموریت رفته است و شب تا دیر وقت باید سنگینی خواب را بر چشمانشان تحمل کنند تا شاید پدر را امشب ببینند و بخوابند.

می‌نویسم برای سیزده هزار شهید و چند ده هزار جانباز قطع عضو و نخاعی آن هم نه در دوره جنگ بلکه در زمان امنیت و آرامش زمانی که مهیب‌ترین صدا برای گوش ما صدای آهنگ هندزفری باشد دریغ از آنکه چند صد کیلومتر انطرف تر لب مرز صدای خمپاره، نارنجک و باران تیر، سرب داغ و ترکش می‌شود بهترین آهنگشان.

ادامه نوشته

دیدنی

کلیک کنید

فیلم و کلیپ های دیدنی از روستای مزار، آپارات:

سلام به مزار

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی

نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشایی

عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی

دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی

می صوفی افکن کجا می‌فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی

رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده‌ست خود آشنایی

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی

بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی

مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی

کجا بریم؟
شهرت این روستا به دلیل تاریخی بودن آن و داشتن پیشینه ای کهن است. بافت تاریخی روستای مزار شامل خانه های اهالی آن، صومعه، حسینیه، آسیاب و... است. آبادی کوچک مزار ترکیبی است از معابر پُر پیچ و خم و کم عرض با دیواره های سنگ‌چین و خشتی با سایه‌های دلپذیر و ساباط هایی که بر روی آن ها اتاق ایجاد شده است. خانه های گِلی و آجری این روستا دارای اتاق های به هم پیوسته با نورگیر های گچی هندسی شکل، رشته پلکان‌های ارتباطی و حیاط مرکزی است که بر بالای پوشش گنبدی آن ها، بادگیرهای زیبا از نوع یک طرفه با دو دهانه قرار دارد. در این بافت، خانه ها متصل به هم ساخته شده و پیرامون آن ها فاقد سازه ای به عنوان حصار است؛ بلکه به گونه‌ای است که جداره بیرونی به عنوان حصار عمل می کند.
چی داره؟
این روستا دیدنی های خاص خودش را هم دارد:
خانه عباسی: این خانه خشتی و آجری در انتهای یکی از ساباط های بافت قدیم روستای مزار واقع شده و ساختار معماری آن شامل سه ایوان پیرامون حیاط در یک طبقه دالان ورودی، چهار اتاق نشیمن ، فضای نگهداری شیره انگور، مطبخ، فضای نگهداری احشام در دالان ورودی، اتاق آذوقه دام، بالاخانه و دیگر فضاهای کاربردی است. همچنین دست‌کند بودن بعضی از فضاها در آن، زیبایی خاصی به بنا بخشیده خانه عباسی از سوی ورثه آن مرحوم به اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی اهدا شده است.
مقبره «آصف برخیا»: واقع در ضلع جنوبی روستا و در کنار آن گورستان منسوب به «آصف برخیا»، وزیر حضرت سلیمان قرار دارد. برخی معتقدند «آصف» از القاب «خواجه قوام الدین نظام الملک»(مشرف دیوان) خراسان در دوره تیموری بوده که به نقل از مولف «روضات الجنات»، بند نزدیک به روستای مزار، از ابنیه خیریه است.
قلعه تاریخی مزار: واقع بر روی تپه ای مشرف به مسجد قدیمی و بر بالای صومعه قرار دارد و مردم روستا برای تامین امنیت خود از تهاجم دزدها و ترکمن ها و دیگر غارتگران به آن جا پناه می‌بردند. قدمت این بنا به دوره قاجار برمی‌گردد.
صومعه مزار: دست‌کندی است به وسعت ۱۸۰متر مربع شامل تعدادی ستون چهار ضلعی و مستحکم به اتاق‌ها و فضاهای وسیع در دل طبیعت که گویا با قلعه دختر مزار در ارتباط است. همچنین مواقعی این مکان به عنوان سردابه و پناهگاه می توانسته برای ساکنان آن استفاده شود. به احتمال زیاد این اثر در دوران اسلامی به عنوان زاویه و صومعه به کار رفته است و می تواند به زمان هخامنشیان و حتی پیش از آن مربوط باشد.
قلعه دختر مزار: واقع در پنج کیلومتری جنوب غربی روستای مزار، بر فراز کوهی مشترک بر باغات باغ سلیمه، این بنا را مشاهده می کنید که متعلق به دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی است.
حسینیه مزار: این مجموعه واقع در داخل بافت قدیمی روستا قرار گرفته و وسعت تقریبی آن ۲۴۶ مترمربع گفته می شود و میراث قجرهاست.
قبرستان تاریخی: این آرامستان قدیمی در منتهی الیه جنوبی روستا قرار دارد و متعلق به دوره اسماعیلیه است.
اهالی چه می کنند؟
اما اهالی این روستا فن و هنر سبدبافی (ترکه بافی) را خوب می دانند و با آن برای مهمانان شان، سوغات های خوبی تهیه می کنند. جالب است بدانید این فن و هنر در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیده است. سبدهایی که می بافند از شاخه بید مجنون، بیدمشک و اندکی ارغوان است و خودشان برای حمل میوه، پخت نان، حمل بار و... از این سبدها استفاده می کنند.
اما یکی دیگر از فنونی که اهالی این روستا به آن شُهره هستند، «شیره گیری انگور» است. در واقع این نوع شیره یکی از فراورده‌های سنتی منطقه مزار از گذشته تا به امروز است. وجود باغات انگور و محصولات پُر و پیمان آن ها، این منطقه را به شهرت رسانده و جالب است بدانید، در متون کهن از جمله سفرنامه ناصرخسرو به این موضوع اشاره شده است.
دیگه باید منتظر چی باشیم؟
طبیعت پیرامون این روستا در نوع خود دیدنی است و زیبایی‌اش را مدیون وجود پارک جنگلی بهاآباد است که در یک کیلومتری مزار واقع شده است. این مکان دارای پوشش گیاهی زیبایی از جمله درختان بید مجنون، توت، بیدمشک، انجیر کوهی و بُنه بوده و زیستگاه کبک، تیهو، هدهد، قرقی، عقاب و... است. در سمت غرب این مکان، کوه بلند و زیبایی است که دیوارهای بسیار خوبی برای سنگ نوردی گروه‌های ورزشی دارد.منطقه تفریحی ژرف و باغ سلیمه نیز یکی دیگر از جاذبه های این منطقه به شمار می آید. طبیعت زیبای «جرف» یا «ژرف» در سه کیلومتری غرب روستای مزار واقع شده و دارای قناتی با آبی گوارا و باغ های باطراوت است. همچنین بعد از چهار کیلومتر، راه به مناظر طبیعی باغ سلیمه منتهی می‌شود. این مکان تفریحی باغستانی است که از چشمه ای در پای کوه سیراب می شود. آب گوارایی دارد که از پای کوه می جوشد و به باغ سلیمه می‌رسد. این روستا یک اقامتگاه بوم گردی نیز دارد که با محیط زیبایش پذیرای مسافران است.

افتتاح اولین اقامتگاه بوم‌گردی بجستان در روستای مزار

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بجستان از افتتاح رسمی اولین اقامتگاه بومگردی این شهرستان در روستای هدف گردشگری مزار با عنوان «آصف» خبر داد.

امان الله نوروزی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان، با اعلام این خبر اظهار کرد: این اقامتگاه دارای 18 اتاق و ظرفیت اسکان بیش از 50 نفر بوده و روزانه تا 150 نفر را نیز می‌تواند با غذای محلی پذیرایی کندف ضمن اینکه برای تملک، مرمت و تجهیز این اقامتگاه نیز 80 میلیون تومان توسط بخش خصوصی سرمایه گذاری شده است.

وی ادامه داد: غذاهای اشکنه بنه، گندم پلو با گوشت قورمه و تخم مرغ شیره از غذاهای محلی و مخصوص روستای مزار بوده که در نوع خود بی نظیر است.

وی همچنین عنوان کرد: روستای هدف گردشگری مزار دارای بافت تاریخی باارزشی بوده و در فهرست آثار ملی کشور به ثبت نیز رسیده است، ضمن اینکه مسجد دست کند آن روستا نیز یکی از بناهای باارزش و تاریخی استان خراسان رضوی است.

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بجستان تصریح کرد: از دیگر آثار تاریخی قبل و بعد از اسلام روستای مزار می‌توان مقبره آصف برخیا، قلعه تاریخی، قلعه دختر، حسینیه و قبرستان تاریخی را نام برد که همه آثار نشان دهنده پیشینه غنی این روستا است.

گفتنی است روستای مزار در پنج کیلومتری جنوب‌ غربی شهر بجستان واقع شده ‌‌‌‌است.

تلفن رزرو:09153751376&+09157271833

صفحه ی اقامتگاه بومگردی آصف را در اینستاگرام
https://www.instagram.com/boomgardi.asef/

هفت خوان

هفت خوان پر غصه یک کشاورز در روستای مزار :

1_کشاورزی سنتی و خرده مالکی با روش های قدیمی کاشت داشت وبرداشت
2_خشکسالی و کمبود منابع ابی تخریب قناتها و کمبود طرح های ابخیزداری
3_سرمازدگی وتغییرات آب وهوایی
4_آفات گیاهی و جانوری و نبود کیفیت سموم و کود ها
5-نبود کارگر و مشکلات مربوط به فروش و بسته بندی و نگهداری محصولات
6_دلال های بد حساب با چک های بلند مدت غیر مطمئن و بی رحم
7-ودر پایان اگر از همه اینها سالم عبور کند حاصل دسترنجش در موسسات مالی و سرمایه گزاری ها نابود میشود .


هفت خوان یک دامدار روستایی


1_دامداری سنتی و پرهزینه
2_خشکسالی ها ونبود مراتع غنی
3_قیمت بالای علوفه و جو و اجاره مزارع
4_افات جانوری و حوادث غیر مترقبه مثل دزدی و حمله گرگ و بیماری ها و ـ ـ ـ
5-قوانین منابع طبیعی
6-مشکلات فروش دام و محصولات دامی
7-دلال ها و بلاخره موسسات مالی

هفت خوان پر غصه یک جوان روستایی

1_مشکلات مربوط به تحصیل و هزینه های تحصیلی و گاهی بد سرپرستی والدین
2_توفیق اجباری سربازی در نقاط صفر مرزی
3_بیکاری و نبود شغل مناسب
4_ مهاجرت به تهران و شهر های بزرگ
5_اشتغال در نانوایی های تهران با اسیب های مختلف جسمی و فرهنگی ومشکلاتی از قبیل اعتیاد و عدم برنامه ریزی اقتصادی و ـ ـ ـ
6_ازدواج و مشکلات مربوط به ان همانند رسوم پر خرج و دست وپاگیر و انتخاب همسر مناسب و شرایط وام و پیدا کردن ضامن و چک و اقساط و ـ ـ ـ
7-مسکن وقیمت بالای زمین خانه اولی ها در روستا و هزینه های تسطیح زمین و وام مسکن و ـ ـ ـ

پیر آصف روستای مزار

در چند کیلومتری شهر بجستان و بر فراز تپه‌ای در قسمت بالای روستای مزار ، مقبره ای منسوب به آصف برخیا وزیر حضرت سلیمان معروف به پیر آصف قرار دارد.


آصف پسر برخیا ، نام وزیر یا دبیر سلیمان نبی (ع) و یا دانشمندی از بنی اسرائیل ،که می گویند، همان کسی است که علمی از کتاب و اسم اعظم داشت، و در قرآن کریم ذکر آن رفته است. او تخت بلقیس را از دو ماه راه به کمتر از لمح بصر و چشم بر هم زدنی در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت.
حديث مفصّلى در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مختصر مفاد آن اينست كه آصف بن برخيا وصى حضرت سليمان مدتى در بنى اسرائيل بود پس از آن مدتى غائب شد باز ظاهر گرديد و مدتى بين آنها بود سپس با آنها وداع كرد و گفت ديگر ملاقات نزد صراط و بخت النصر بر بنى اسرائيل مسلط شد .(أطيب البيان، ج‏3، ص: 28)

ساختمان آرامگاه که در سالیان اخیر تعیر شده، شامل سردر، ایوان، شبستان و اتاق مرقد است. هستة مرکزى بقعه که اتاق مرقد است به ابعاد 6×6 متر مى‏باشد و درِ آن از جانب جنوب غرب باز مى‏شود و توسّط سه پلّکان به ایوان آن که به ابعاد 3×7 و ارتفاع 5 متر است راه مى یابد.

در دو طرف شمال و جنوب اتاق مرقد، دو شبستان بزرگ به مساحت 36 متر ساخته شده و هر یک جداگانه درى از جانب مغرب دارد. چندین پنجره جهت این دو فضا در نظر گرفته شده و نور کافى به بقعه مى‏رسد. ازارة بقعه با سنگ مرمر پوشش یافته و الباقى گچ اندود است.

چهار زاویة اتاق را با ایجاد چهار گوشواره به هشت ضلعى تبدیل نموده و توسّط چند طاقنما به دایره و در نتیجه گنبد بنا را بر آن استوار ساخته‏اند. این گنبد به شکل کلاه خودى به قطر 6 و ارتفاع 4 متر است و نماى خارجى آن ایزوگام شده است. در شمال غرب بقعه دو واحد زایر سرا و انبار تعبیه شده و زمین زیارتگاه بیش از 500 متر مربّع می ‏باشد.


این بنا به شمارة 14643 و در تاریخ 16/12/1384 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است.


سلطان حسین تابنده در خصوص این آرامگاه در کتاب تاریخ و جغرافیای گناباد صفحه ۱۸۰ مى‏نویسد:
«یکى از دهات بجستان قریه مزار است که در شش کیلومترى جنوب بجستان واقع شده و در حدود چهارصد نفر عدة نفوس آن مى‏باشد و جزو دهستان میان تکاب است. و وجه تسمیه آن بدان جهت است که در قبرستان آنجا که بسیار بزرگ مى‏باشد قبرى است که اطراف آن سنگ چیده شده و در بین عوام معروف است که قبر آصف بن برخیا مى‏باشد. و طبق آنچه آقاى حاج سیّد صدرالدّین سجّادى تذکّر داده ‏اند وقفنامه قدیمى‏ دیده شده که در آن اشاره به قبر خواجه خزرا شده و محتمل است صاحب همان قبر باشد.

چون قطعى است که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان در فلسطین بوده و از اینجا عبور ننموده مگر آن که دیگرى که نام خود او و نام پدرش تطابق داشته بوده باشد.
بعضى هم حدس مى‏زنند که قبر به نام یکى از پیروان حسن صباح باشد، چون اسماعیلیه در آنجا نیز نفوذ داشته و قلعه محکم جنگى در آن حدود داشتند و اکنون هم در نزدیک همان قریه مزار، قلعه خرابه ‏اى است که در ذکر آثار باستانى گناباد شرح داده شد و آن در دامنه کوه مى‏باشد که از همان قلاع جنگى اسماعیلیه بوده و در سال 624 توسّط جلال‏ الدّین غورى خراب شده و... در آن حدود جنگ‏هاى سختى بین ملاحده و قشون هلاکوخان در گرفت. از این رو این طور حدس مى‏زنند که قبرستان کنونى آنجا که به مراتب زیادى از گنجایش اموات آن قریه است مربوط به همان زمان و کشته شدگان جنگ بوده باشد و اسامى دیگرى نیز از قبیل خیمه گاه و جنگ گاه و امثال آن براى بعضى قسمت‏هاى اطراف آن در زبان مردم مشهور است که مؤیّد این حدس می باشد»


بنابر اعتقادات اهالی روستا این زیارتگاه مربوط به آصف برخیا و یا شخص شریفی بوده است.
کرامات زیادى از اهالى منطقه نقل شده است و اکنون نیز اعتقادات خاصى در این باره دارند، و از قدیم‏الایام بزرگان منطقه وصیت مى‏کردند که بدنشان کنار «پیر آصف» در روستاى مزار دفن شود؛ زیرا این منطقه را متبرّک مى‏دانستند.
در کتاب «تاریخ و جغرافیاى گناباد» آمده است:
«آقاى حاجى على توکلى دبیر فرهنگ قدیم گناباد مى‏گوید: قدمت این روستا به هفت قرن مى‏رسد و لوح سنگى یافت شده است که به زحمت خوانده مى‏شود و مربوط به 500 سال قبل بوده است».
در تحقیقاتى که درباره این سنگ نوشته در سال 1373 انجام گرفت، تنها برخى از سالخوردگان روستا گفتند: در قدیم سنگ نوشته‏اى در کنار حوض روستا بود که اشعاری بر آن حک شده بود از قبیل:
تو امیرى و پادشاهِ همه‏
خسرو از تو پناه مى‏طلبد
اى پناه من و پناهِ همه‏
و در پایان آن، نوشته شده بود : عزت شاه ولد خواجه على.

از محل دفن «آصف بن برخيا» اطلاع دقيقى به دست نيامده است و در چند جا مزاراتی منسوب به ایشان وجود دارد :


۱_ در روستای پاسنگ بالا از دهستان قرولان شهرستان گالیکش استان گلستان مقبره ای بنام آصف برخیا قرار دارد که برای مردم بومی با نام بابا تکیه شناخته می شود.


۲_ همچنین مقبره و قبري در روستاى مزار - از توابع شهرستان بجستان استان خراسان رضوى - نیز منسوب به ايشان وجود دارد.


۳_مزاری نیز منسوب به آن حضرت در بخش زاوه واقع در 70 کیلومتری شرق تربت حیدریه واقع در خراسان رضوی قرار دارد. این مکان در مجاورت روستاهای «ساق» و «قلعه ی آقا حسن» در دامنه کوهی معروف به کوه چشمه واقع شده است.


۴_مزاری هم از آصف بن برخیا در کوه سلیمان در اوش قرقیزستان وجود دارد.(اوش شهری در قرقیزستان است که در دره باستانی فرغانه واقع شده و از سال ۱۹۳۹ مرکز استان اوش است. این شهر در حدود ۵ کیلومتری مرز ازبکستان قرار گرفته است.)
بر پایه داستانی در افسانه‌ها آمده‌است پس از اینکه آصف بن برخیا دستیار سلیمان نبی می‌میرد، سلیمان دستور داد وی را در پای کوهی معروف به کوه سلیمان در اوش دفن کنند. این مقبره که در قرن هفدهم در پای کوه سلیمان در اوش ساخته شده اکنون بخشی از مجتمع موزه ملی باستان‌شناسی این کشور است.
۵_در سرزمین فلسطین.


البته هيچکدام سند تاريخي ندارد و بعيد به نظر مي رسد که درست باشد.

ادامه نوشته

مکتب‌خانه

مکتب‌خانه ابتدايي‌ترين محل فراگيري تعليم و تربيت بوده است، پيشينه‌ آن به آغاز دوران اسلامي تا پايان عصر قاجار برمي‌گردد. مکتب‌خانه‌هاي ايران در دوره قاجاريه به سه دسته تقسيم مي‌‌شدند:

مکتب‌خانه‌هاي آخوندباجي، مکتب‌خانه‌هاي عمومي و مکتب‌خانه‌هاي خصوصي. مکتب‌خانه‌هاي آخوندباجي زير نظر عاقله زني اداره مي‌شد و کودکان بين 4 تا 7 سال در آنجا آموزش سوره‌هاي کوچک قرآن، شرعيات و الفبا را مي‌آموختند، همچنين کتاب‌هاي ديگري نيز خوانده مي‌شد که برحسب زمان و مکان و نوع مکتب‌خانه‌ها و دانش‌آموزان متفاوت بود، گزينش کتاب از روي قاعده‌ معيني نبود و نيرو و استعداد کودک با آساني و دشواري محتوي کتاب در نظر گرفته نمي‌شد. اين مکتب‌خانه‌ها اجباري نبوده است.

مکتب‌خانه‌هاي عمومي که در بيشتر شهرها و پاره‌اي از روستاها داير بودند، بيشتردانش‌آموزان آن را طبقات متوسط جامعه تشکيل مي‌دادند. لزومي نداشت کساني که وارد اين مکتب‌خانه‌ها مي‌شوند مکتب‌خانه‌هاي آخوندباجي را گذرانده باشند.

نوع سوم که مکتب‌خانه‌هاي خصوصي مي‌باشند، افراد توانگر و «بزرگان» فرزندان خود را به آنجا مي‌فرستادند و برخي نيز در منزل از معلم سرخانه جهت آموزش کودکان خويش کمک مي‌گرفتند.

مکتب‌خانه در هر مکاني ممکن بود داير شود در مسجد، خانه، دکان و... که از وضعيت مناسبي برخوردار نبود.

کف اتاق با حصير، نمد، گليم و يا فرش کهنه‌اي پوشانده مي‌شد و هر کودکي براي نشستن خود يک تشکچه از منزل مي‌آورد. اين تشکچه‌ها دور تا دور اتاق کنار ديوار پهن مي‌شد و شاگردان روي آن مي‌نشستند.

از ميز و نيمکت، تخته سياه و گچ خبري نبود بلکه از لوح، رحل و قلمدان استفاده مي‌شد. معلم، مکتبدار، ملاباجي و آخوندباجي در بالاي اتاق مي‌نشست و در مقابل او جعبه‌اي به عنوان ميزتحرير قرار داشت. مکتبدار دو ترکه دراز و کوتاه جهت تنبيه شاگردان در دست داشت و گاهي قلياني هم زير لب.

متاًسفانه يکي از مواردي که کودکان را از رفتن به مکتب گريزان مي‌کرد، تنبيهات بدني نظير چوب و فلک نمودن و گاهي حبس کردن در اتاق تاريک و نمدار به نام سياه‌چال بود.

با گذشت زمان مکتب‌خانه‌ها رنگ مدرسه به خود گرفت و از شمار آنان در شهرهاي بزرگ کاسته شد و مدارس مهمي چون دارالفنون و... ايجاد شد. شاگردان اين مکتب‌خانه‌ها با وجود تنبيهات بدني و مشقت بسيار از تحصيل گريزان نشدند و برخي از آنها تبديل به اشخاص تاًثيرگذار و دانشمندي شدند.

در روستای مزار نیز مکتب خانه تا دهه ۴۰ فعال بوده وکلاس های قران نیز تا دهه۶۰ به سبک سنتی دایر بوده است وبزرگان وعلما ومعلمین سنتی و روحانیون روستا در طول زمان به این امر اشتغال داشته اند.

که در ادامه به برخی از این روحانیون ومعلمین سنتی ومکتب دار می پردازیم که در روستا وسایر روستاهای شهرستان مشغول به فعالیت بوده اند ولی اکنون به رحمت خدا رفته اند

انواع مکتب خانه به دو نوع خصوصی و عمومی تقسیم می‌شد. نوع خصوصی برای افراد اعیان و اشراف و عمومی برای عامهٔ مردم بود. در هر محله چندین مکتب خانه دایر بود.

محل مکتب خانه دکان یا اتاق بزرگی بود که از اصلی ترین اجزای بکار رفته در آن می‌توان به حصیر یا نمد کهنه و مندرس همراه میز کوتاه، تشکچه و مکتب دار و چند ترکه آلبالو و چوب و فلک اشاره کرد.

دروس تدریس شده در مکتب خانه شامل قران و الفبا و کتبی مثل نصاب الصبیان، صرف میر فارسی، شرخ تعریف، عوامل منظومه شرح سیوطی، الفیه، شرح نظام، شرح جامی در نحو و صرف و حاشیه ملا عبدالله، کلیات سعدی فخمسه نظامی و... بود.

سندی ازنام معلمین و تعداد دانش آموزان مکتب خانه های شهرستان و روستای مزار در دهه ۲۰

دستخط زیبا ومهر شیخ حسنعلی رجایی از علمای بزرگ روستای مزار

___________________________

گرامی باد یاد و خاطره روحانیت و معلمین مکتب و قرآن روستای مزار در صد سال اخیر
(مرحوم شده)

#تلاشگران عرصه
#تبلیغ ،#تدریس ، #موعظه،امامت جماعت نماز #خطابه ، #تعلیم قرآن ، #سواد آموزی ، #مکتب داری ،#روضه خوانی ،بیان #احکام شرعی ، پاسخ به شبهات#ادعیه ، #خدمات اجتماعی، فرهنگی عام المنفعه،#دعا نویسی و طب سنتی ،جهاد وامربه معروف نهی از منکر ، ،وقفیات ، اسناد، ازدواج و طلاق، تدفین اموات ، تعزیه خوانی ، دعا نویسی و...

✅روحشان شاد
غفرالله لهم

⚜⚜⚜⚜⚜⚜

۱_مرحوم شیخ ملا غلامرضا اتقایی فرزند ملامحمد ملاحسن نورالله

۲_مرحوم کربلایی محمد حسین اتقایی (کلملا) فرزند ملاغلامرضا

۳_مرحوم حاج احمد اتقایی فرزند ملاغلامرضا

۴_مرحوم شیخ حسنعلی رجایی فرزند کربلایی محمد کربلایی عباس

۵_ مرحوم کربلایی غلامحسین رجایی فرزند شیخ حسنعلی

۶_مرحوم شیخ محمد حسین رقیبی فرزند قاسمعلی

۷_مرحوم شیخ محمدکاظم پهلوان ، فرزند علی

۸_مرحوم حاج ابوطالب زیرک فرزند کربلایی علی بخش
۹_مرحوم حاج سید علی زارعی
۱۰_مرحوم حاج سید احمد زارعی فرزند سید علی
۱۱_مرحوم حاج سید حسین شوقی فرزند سید محمد
۱۲_مرحوم کربلایی سید عباس شوقی فرزند سید علی
۱۳_ روحانی شهید سید احمد شوقی فرزند سید کوچک
۱۴_طلبه مرحوم شیخ محمد قاسمیان فرزند حسن
۱۵_مرحومه ربابه رقیبی فرزند شیخ محمد حسین
۱۶_مرحومه صدیقه پهلوان فرزند شیخ محمد کاظم
۱۷_ مرحوم ملامحمد آخوند (رحیمی)فرزند ملاحسن
۱۸_مرحوم غلام نجف شجاع(دلیری)
۱۹_مرحوم ملامحمد نجف
۲۰_کربلایی سید عبدالله
۲۱_شیخ صفر علی
۲۲_ مرحوم شیخ عباس (رزم آرا)
۲۲_وملا حاجی ، ملا مراد و ....

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع:

1. شهيدي، حسين. سرگذشت تهران، (تهران، راه مانا، 1383).

2. محمدي، محمد؛ قاييني، زهره. تاريخ ادبيات کودکان ايران، ج 3، (تهران، چيستا، 1379).

3. نجمي، ناصر. تهران عهد ناصري، (تهران، عطار، 1367).

معرفی بافت تاریخی روستا

گزارش روز شنبه ۶شهریور ۱۳۹۵ ايرنا به نقل از روابط عمومي اداره كل ميراث فرهنگي ، صنايع دستي و گردشگري خراسان رضوي ،(حسين زارع ):

پس از طرح پرونده در شوراي سياست گذاري ثبت و حريم سازمان ميراث فرهنگي كشور و با تصويب اعضاي اين شورا ، اين بافت تاريخي در دوم شهريور ماه جاري به شماره 31556 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد.


وي با تاكيد بر اهميت اين بافت تاريخي اظهار كرد: بافت هاي روستايي به واسطه كاركرد اساسي خود كه تامين كننده بسياري از نيازهاي زيستي ، سكونتي و اقتصادي جامعه روستايي هستند از خصيصه پويايي و تغيير دائمي برخوردار هستند.
وي گفت: بافت هاي روستايي حاوي اطلاعات محيطي ، اقليمي و فرهنگي مفيد براي ارزيابي ميزان تاثير پذيري فرآيند شكل گيري و توسعه طبيعي كالبد روستاها هستند.
زارع صفت افزود: بناهاي مسكوني داخل بافت با گونه هاي چهار ايواني يا دو ايواني برگرفته از فرهنگ و اقليم كويري به صورت درونگرا و محصور و داراي حياط مركزي و اغلب آنها داراي زيرزمين، ايوان، انبار، هيزم خانه، طويله، بازشوهاي كوچك و بادگير بوده و فرم پوشش طاقها اغلب قوسي شكل و گنبدي است.
وي اظهار كرد: خانه هاي روستاي مزار بجستان با توجه به كاركردهاي مختلف ساخته شده و به شيوه اي منحصر به فرد براي كاركردهاي مختلف تقسيم بندي شده است.


وي گفت: پوشش اغلب خانه ها با توجه به اقليم كويري، گنبدي است و اين فضاها داراي تابستانهاي خنك و زمستان هاي گرم مي باشد.
زارع صفت افزود: بافت پيوسته روستاي هدف گردشگري مزار بجستان مشحون از زيبائيهاي معماري اقليم كويري است كه در نمايي هماهنگ اين خصوصيات را پيش روي گردشگران قرار مي دهد.


وي ادامه داد: وجود آثار و ابنيه تاريخي نظير مقبره آصف برخيا، قلعه تاريخي مزار، صومعه مزار، قلعه دختر مزار، حسينيه مزار و قبرستان تاريخي آن نيز نشان دهنده پيشينه غني اين منطقه است.
وي گفت: وجود هنرهاي سنتي و صنايع دستي از جمله پارچه بافي، چادربافي، حوله بافي، برك بافي و همچنين ثبت موضوعات فرهنگي فن و هنر سبد بافي ( تركه بافي ) به شماره 832 و فنون شيره گيري انگور به شماره 836 در 11 تير ماه سال 1391در فهرست ميراث ناملموس كشوركه نشأت گرفته از فرهنگ مردم ساكن در اين روستا مي باشد، مؤيد غناي عنصر ميراثي اين بافت تاريخي است.
بافت تاريخي روستاي هدف گردشگري مزار در بخش مركزي شهرستان بجستان و 5.5 كيلومتري جنوب غربي اين شهر قرار دارد.

بخشي از اين مجموعه زیبا عبارت است از :

۱- گورستان بزرگ وده هکتاری روستا: كه بر فراز تپه هاي كوتاه وقسمت بالای روستا قرار دارد ودارای قبر های بزرگ وقدیمی متعلق به دوره های مختلف تاریخی است .

۲-مزار پیر آصف : در كنار اين گورستان مزار پيري است كه مردمان اورا آصف برخيا ، وزير حضرت سليمان مي دانند و زيارت مي كنند. گرچه جز تاریخ شفاهی سند دیگری جهت اثبات این مدعا دردست نیست .

۳-قلعه : در حاشيه گورستان و بر فراز صومعه ومسجد قدیمی روستا قلعه اي قديمي است که کارکرد دفاعی داشته است بخصوص در دوره قاجاریه و حملات ترکمن ها وحسنی ها

۴-مسجد قدیمی : این مسجد که ایوانی از ان باقی مانده است در غرب قلعه ودر مجاورت مسجد جدید واقع شده است واحتمالا متعلق به عصر تیموری باشد .

۵-مسجد نوساز وحسینیه در پايين تپه

۶-مسجد دستکند : که بصورت دالانهایي زيرزميني در زیر قلعه و در صخره در طول سالها احداث شده است .ورودی صومعه دالانی است به عرض 1.4 متر و به طول 7 متر و ارتفاع 2 متر که به فضايي منتهي مي شود كه مساحت آن 180 متر مربع مي باشد و سه پايه قطور سنگي در وسط آن قرار دارد و شكل هندسي مشخصي را نمي توان براي آن در نظر گرفت . اهلي روستا به اين مكان صومعه مي گويند كه با قسمتی از مسجدقدیمی روستا بوده است .

۷- آب انبار ها وحمام روستا که تخریب شده است ودر مجاورت مسجد قرار داشته است .

۸-حسینیه قدیمی روستا که در وسط بافت قدیمی روستا است ومتاسفانه در حال تخریب است

۹-ساباطها،(سابات ، ساباد) : که در سرتاسر بافت قدیمی روستا پراکنده است

۱۰- خانه های قدیمی چهار صفه ای ودو صوفه ای که اکثرا خالی از سکنه بوده ودر حال تخریب است

۱۱-شبکه آب رسانی - قنات قدیمی داخل روستا (کاریز کر) وشبکه انتقال آب چشمه مجینگو به روستا

۱۲-شبکه کانال های زیر زمینی که در بخشی از بافت قدیمی روستا وقلعه روستا وصومعه کشیده شده که کارکرد تدافعی وفرار در مواقع حملات اقوام بیگانه همچون ترکمن ها وحسنی ها داشته است .

افتتاح حسینیه روستای مزار در مشهد

حسینیه روستای #مزار در مشهد مقدس با حضور حجت الاسلام ایزدی ، مهندس آقامیری و جمعی از همشهریان و اهالی روستای مزار افتتاح شد.

لازم به ذکر است حسینیه روستای #مزار در فاصله نزدیک به حرم مطهر رضوی با مساحت حدود ۲۰۰متر و در سه طبقه با ظرفیت ۷۰نفر پذیرای زوار و مراسمات همشهریان خواهد بود .

آدرس ، بعد از فلکه طبرسی ، طبرسی ۲۵بین جوادیه ۴و۶ پلاک ۵۸
۰۹۱۲۸۳۶۵۵۶۴


آدرس حسینیه روستای مزار ، مشهد
در گوگل مپ (پین گذاشته شده )،
https://maps.app.goo.gl/9CTUk6GEJrHt5oiP8

خداقوت به خیرین و واقفین

صومعه و مسجد دستکند مزار


وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ‌ صَوامِعُ‌ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ)«سوره حج آیه ۴۰»
(..و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها، و معابد یهود و نصارى، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مى‌شود، ويران مى‌گردد...)

صومعه مزار
معنا شناسی و تعاریف
صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( ع اِ ) عبادت خانه ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. ( غیاث اللغات ).
جای عبادت. ( ترجمان علامه جرجانی ).
و...(لغت نامه دهخدا)
صَوْمَعَه به معنای دیر است. صَوامِع جمع صومعه، دیر راهبان نصاری است که در صحراها و کوه‌ها ساخته و در آن عزلت گزیده و عبادت می‌کردند.
عبادتگاه راهب در بالای کوه.(فرهنگ عمید)

معرفی:
در دامنه تپه اي طبيعي در پنج کيلومتري بجستان و در شرق روستاي مزار ( ۳۴°۲۹′۲۶٫۶″ شمالی ۵۸°۷′۳۲٫۷″ شرقی)
اثر با ارزشي واقع است که در دل تپه حفر شده و قلعه ای نیز برفراز اين عارضه ساخته شده که بعنوان پناهگاه براي ساکنين مورد استفاده قرار می گرفته است .
البته قسمت اولیه آن غار طبیعی بوده که بعدها گسترش پیدا کرده است.
اين اثر در دوران اسلامي با تغییراتی به عنوان زاويه و صومعه مسجد قدیمی روستا به کار رفته است.
فضاي داخلي اين محل همانند ديگر دخمه ها و پناهگاه ها در ميان صخره ها (تروس) و خاک هاي فشرده تپه حفر شده و شامل تعدادي ستون چهارضلعي و مستحکم با تاق‌ها و فضاهايي وسيع است.
در ورودی این مکان میتوان جاکفشی ها و دو منبر و دو محراب کنده شده در صخره و تاقچه های کتاب و رواق های نامگذاری شده به اسم بانیان و سازندگان در طول تاریخ را بخوبی مشاهده نمود.(صوفه حج حسین ، صوفیه سید ابراهیم ، صوفیه ملاعلی و .‌‌..)


این مكان بسیار تاریك بوده و هیچ روزنه ای برای گرفتن نور از خارج در آن تعبیه نشده است و دارای دو ورودی می باشد. ورودی صومعه دالانی است به عرض یك و نیم متر و به طول هفت و ارتفاع دو متر كه به فضای بازتری منتهی می شود كه مساحت آن صد و هشتاد متر مربع می باشد و سه پایه یا ستون قطور سنگی در وسط آن قرار دارد كه شكل هندسی مشخصی را نمی توان برای آن در نظر گرفت.


اهالی روستا به این مكان صومعه می گویند. با توجه به نشانه های صومعه گمان می رود این مكان در دوران پیشین معبد مهری بوده است، که می تواند به زمان هخامنشیان و حتی پیش از آن مربوط باشد ، البته برای اثبات این مدعا با توجه به قرائن احتیاج به ادله بیشتری می باشد.
با توجه به نوع صخره و شیوه ساخت ، این بنا در زمستان بسیار گرم و در تابستان بسیار خنک می باشد و دارای دو قسمت زنانه و مردانه می باشد ،
همین ویژگی ها و سادگی بنا باعث شده سالیان سال محل عبادت و مراسمات مختلف فرهنگی مذهبی روستائیان قرار بگیرد.
متاسفانه در سالیان اخیر ،این اثر با بی مهری های فراوان از طرف مردم و مسئولین مواجه گردیده است.
ورودی مجموعه هم بدون هیچ معرفی و راهنمایی در شأن این اثر ملی نیست .


این اثر در فروردین سال۱۳۸۲ با شماره۸۲۵۰۲۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شایان ذكر است پرونده صومعه مزار به همراه نه پرونده دیگر به عنوان آثار معماری دستكند جهت ثبت در فهرست میراث جهانی یونسكو تهیه شده و برای ثبت جهانی در دست اقدام است.
به امید توجه بیشتر.

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

گويش مزار

گويش محلي بطور كلي مردم مزار مانند اكثر ايرانيان به زبان فارسي دري كه يكي از فروع زبان هند و اروپايي است و ريشه سانسكريت دارد تكلم مي‌كنند و داراي لهجه خراساني مي‌باشند. در مزار كمتر با كلمات بيگانه برخورد مي‌كنيم. زنده ياد دكتر علي شريعتي در راهنماي خراسان مي‌نويسد: «اكنون كه درميان مردمي در جنوب خراسان به دور مانده از دگرگونيهاي زمانه هستم هنوز زبان كهن فارسي قرنهاي چهارم و پنجم زنده است و آنگاه كه توده مردم جنوب خراسان سخن مي‌گويند گويي سخن بيهقي و بلعمي است كه مي‌شنوم"


در زير با برخي از كلمات محلي آشنا مي‌‌شويم:

إستونگ دَر=محل ورودی اتاق یا حیاط
گۅوجَه=محل آتش کردن در خانه های قدیم
چپّک=یک نوع کفش که برای صحرا از ان استفاده میکردند
نَعْلِنگ=نوعی کفش چوبی برای کولش باغها
بِجیکِّ=کنار برو
بِجِدَک=به راستی
زِوآله ی خمیر= چونه
مِشَمّا= کیسه پلاستیکی
قِدَک= نوعی شلوار درقدیم برای خانمها بوده

-----------

1-اِخْتِلاط= گفتگوي دوستانه
2- عورِتينَه= دختر – زن
3- الواط= ولگرد و قدرتمند
4- جير= لاستيك
5- بوك= گُونِه
6- خآلوو= دايی
7- خُوش = مادر زن
8- خُسور = پدر زن
9- خوسور بِرَّه = برادر زن
10- خِفَه = سرفه
11- پِتْوو= رو به آفتاب
12- نِسَر = سايه
13- موس موسوک=آهسته کار
14- قُچّاق = سر حال
15- پآتيل = ظرف مسي كه چوپانان در آن غذا مي‌خورده‌اند.
16- پِرخُو= انبار كوچك كه در آخراتاق برای جو وگندم و انگور و..مي‌باشد.
17- پورسَه = مجلس عزاداري
18- پِناه پِسخوله = گوشه وكنار
19- پُوخَل = ساقه گندم
20- تِمْبو = زير شلواري
21- چِراغو = شب نشيني
22- جِشت = چيز زشت
23- چِكِنَه = خرده مالك
24- خِرِفت=بیحس،آدم تنبل
25- خروس خو= صبح زود
26- دِلِنگِوو = آويزان
27- دولخ = گردو خاك
28- حَجِه بول بآیه = پرستو
29- لَش = بهم ريخته،شلخته
30- قوبله زیه = تاول زدن از سوختگی
31- قِدوفه = حوله حمام
32- لِخ لِخ = آهسته رفتن
33- موُنج = زنبور قرمز34-پِندووک=زنبور زرد
35- بِرِخنَه = لق = بي‌لباس
36- پِلشت،لِمَشت = كثيف
37- آس و پاس=معْطل =بي‌چيز
38- آجوور = بيدار شدن
39- آچَه =درمانده و به تنگ آمدن
40- کوکوک=یاکریم
41- آلِش = عوض
42- اَرمُو = اميد – آرزو
43- اِز پِي دِل =از روي بي‌ميلي
44-اِز تَه دل=ازروي ميل وعلاقه
45- عَنتِّكه = نوعي فحش محلي
46- اَياس = آسمان صاف
47- اِستاق = حيوان غير آبستن
48- اِستِقو = استخوان
49- اِندر = ناتني
50- دیشلِمه = حبه قند
51- خورِش =خارش
52- تِپّی = پهن
53- گوردَه = پهلو
54- پُوت = لاف بيهوده

------------

نمونه ها :

ﺍﻟﻒ ) ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﺻﺪﺍﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ

ﺍﻳﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻛﺜﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﻭ ﺣﺮﻑ ﺳﺎﻛﻦ ﺳﻴﻦ ﻭ ﺗﺎﺀ (ﺳْﺖْ) ﻣﻲ ﺁﻳﺪ:

1 – ﺗُﻠُﭙّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺁﺏ

2 – ﺟِﺮﻗَّﺴْﺖْْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺳﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻳﺎ ﭼﻮﺏ ﺧﺸﻚ

3 – ﺧِﺸّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮ ﺁﻳﺪ

4 – ﺷَﺮِﻗِّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺯﺩﻥ ﺳﻴﻠﻲ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ

5 – ﻗِﻨْﮕَﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺗﻴﺮ

6 – ﮔُﺮَّﺳْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺁﺗﺶ

7 – ﻭَﻗَّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺳﮓ

8 – ﺷُﻠُﭙَّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺭ ﺁﺏ

9 – ﻛُﭙَّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﻓﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻛﻠﻮﺥ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ

10 – ﻫُﻚ ﻫُﻚ = ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ

11 – ﻋَﺮَّﺳْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻻ‌ﻍ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻧﻴﺰ ﮔﻮﻳﻨﺪ

12 – ﻓِﺸَّﺴْﺖْ = ﺻﺪﺍﻱ ﻣﺎﺭ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺁﺏ ﺑﻴﻨﻲ

13 - ﺷُﺮَّﺳﺖ = ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺏ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ(*)

۱۴ - ﺗِﺮّﺳﺖ = ﺻﺪﺍﻱ ﺧﺮﻭﺝ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﮔﺎﺯ ﺍﺯ ﻣﺨﺰﻥ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻮﺗﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﯾﮋ ﻗﺪﯾﻤﯽ

-------------------

" گرفتن" به زبون مزاری


1 - دِ گرفته = در گرفتن به معنی ۱- روشن شدن آتش 2- اثر کردن ودعای کسی قبول شدن
.
2 - وِر گرفتَه = برگفتن به معنی بلند کردن و برداشتن چیزی از روی زمین
.
۳ - وآ گرفته = باز گرفتن به معنی ۱- بازگرفتن بچه از شیر یا ممانعت از رفتن به جایی
.
4 - وآ گرفته = چیزی را از روی چیز دیگر ...جدا کردن مانند گرفتن سرشیر از روی شیر
.
۵ - فرو گرفته = ناگاه تاختن و کسی را یا چیزی را ناگاه و به چالاکی گرفتن
.
۶ - از سر گرفته = شروع کردن. دوباره کاری را شروع کردن.
.
۷ - ور "کسی" گرفته = بر کسی اعتراض کردن، ایراد گرفتن. مواخذه کردن

۸ - گِرفته = آدم خسیس

9 - بِگِرِفته = گرفتن

10 - وآهم گرفته = چند چیز را با هم گرفته .

۱۱ - دِ هم گرفته = زنی که روی خود را کاملا می پوشاند

۱۲ - وآهم گیر = صفت آدم هایی که با خویشان خود روایط صمیمانه و نزدیک دارند و در کار هامتحدد و متفق اند

منبع :کانال اصطلاحات شیرین مزاری

https://telegram.me/joinchatstlahatmazari/215
https://telegram.me/joinchatstlahatmazari

ادامه نوشته

قنات

تعریف قنات

قنات مجموعه ای است از چند میله و یک یا چند کوره (دهلیز یا کانال زیر زمینی )که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه آبدار مناطق مرتفع زمین مثل رودخانه ها، مرداب ها و برکه ها را به کمک نیروی ثقل زمین و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع آوری می کند و به نقاط پست و کم ارتفاع می رساند. به عبارت دیگر قنات را می توان نوعی زهکش زیر زمینی دانست که آب جمع آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می شود و به مصرف آبیاری یا شرب میرسد. همچنین چاه های نیمه عمیق که در کف با یک شعاع خاص عریض می شوند و بوسیله ی پمپ آب از آنها خارج می شود حالت خاصی از یک قنات است که پمپ به جای خشکه کار وظیفه به سطح آوردن آب را انجام می دهد.

اسامی معادل قنات

در ایران و سایر کشورهای جهان برای قنات بیش از 27 نام وجود دارد. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کنات، کانات، فنات، فاد، کنایت، قنات، کارز، کاریز، کاه ریز، کاه رز، کرز، کاکوریز، کهریز و چین آوولز. همچنین اسامی معادل قنات در آفریقای شمالی عبارتند از: فوگارا، فقره، فقاره، فگاره، مایون، ایفلی، نگولا، ختارا، خوتارا و رتارا. این اسامی در عربستان عبارتند از: فلج، افلج، فََلَج.

در ایران لغت کاریز نسبت به سایر واژها رایجتر بوده و هست. پس از پایان حفر قنات و آماده سازی آن، برای آنکه به درستی و مناسب بودن شیب کف کوره قنات پی ببرند در ابتدای قنات مقداری کاه می ریختند تا بدین صورت سرعت آب قنات را بدست آورند. به همین علت قنات را کاه ریز نامیدند و به مرور زمان به نامهایی چون کهریز و کاریز، کاه رز و... تبدیل شده است.

در حال حاضر عميق‌ترين قنات ايران، قنات قصبه‌ی گناباد است با حدود ٣٤٠ متر عمق مادر چاه آن، و طولاني‌ترين قنات در منطقه‌ی يزد قرار دارد با طول ١٠٠ كيلومتر. قنات قصبه‌ی گناباد پيشينه‌ی تاريخي ٢٥٠٠ ساله دارد و بيش از دو هزار هكتار از اراضي كشاورزان اين شهرستان را به صورت سنتي آبياري مي‌كند. در قنات قصبه با ٣٣١٣٣مترطول، ٣٤٠ مترعمق و ٤٧٠ حلقه چاه كه در دوران هخامنشيان و يا قبل از آن حفر شده است با يك محاسبه‌ی سرانگشتي مي‌توان گفت ٥٦ هزار تن خاك و سنگ براي حفر مادر چاه و چاه‌هاي عمودي اتصالي و كانال افقي سراسري توسط كارگران و مقنيان جابه‌جا شده است و جابه‌جايي اين حجم خاك بدون ترديد كمتر از عظمت اهرام مصر نيست. قنات قصبه به عنوان عميق‌ترين قنات دنيا، ميراث فرهنگي و تمدني عظيمي است و بدون شك يكي از عجايب تمدن بشري به شمار مي‌رود. قنات قصبه از نظر طولي (٦٠ كيلومتر) دومين قنات ايران بعد از قنات زارچ يزد محسوب مي‌شود و پرآب ‌ترين قنات منطقه‌ی كويري است.

پرآب‌ترين قنات ايران، قنات اكبرآباد فسا است و قديمي‌ترين قنات ايران، قنات ابراهيم‌آباد اراك مي‌باشد و عجيب‌ترين قنات ايران، قنات دوطبقه‌ی مون اردستان است كه حدود ٨٠٠ سال پيش احداث شده است. اين قنات چاه‌هاي مشترك ولي مادر چاه‌ها و مظهر متفاوت دارد. قنات‌هاي تهران و ري كه دشت ورامين را آبياري مي‌كردند تا ٣٠ سال قبل جزء پرآب‌ترين قنات‌هاي دنيا بودند ولي در ٢٠ سال گذشته به دليل تخريب مادر چاه‌ها و عدم لايروبي از رونق افتاده‌اند. تاریخ حفر اين قنات‌ها به دوره‌ی صفوي و قاجاريه برمي‌گردد. در تهران حدود ٣٠٠ قنات وجود دارد كه بعضي از آن‌ها يك‌ديگر را به صورت ضربدري قطع مي‌كنند قنات‌هاي تهران در منطقه‌ی محمود آباد به دليل خاك‌برداري‌هاي زياد كوره‌پزخانه‌ها و به دليل عمق كم، به صورت روباز مسير خود را تا ورامين ادامه مي‌دهند. يكي ديگر از قنات‌هاي جالب و قديمي ايران قنات كيش مي‌باشد كه در سال ١٣٧١ كشف شد. قنات دو هزار ساله كيش با شهر زيرزميني ساخته شده در آن از مكان‌هاي ديدني كيش است. در مسير اين قنات، چاه‌هايي به چشم مي‌خورد كه در گذشته براي لايروبي قنات حفر شده بود. تاکنون ٢٠٠ حلقه از این چاه‌ها در مسیر قنات شناسایی شده است که فاصله‌ی هر کدام از یک‌دیگر به ١٤ تا ١٦ متر می‌رسد. سقف قنات را لایه‌های مرجانی به ضخامت ٢ تا ١٥ متر و لایه‌های زيرين قنات را خاك نفوذناپذير مارني تشكيل مي‌دهد كه اين خاصيت باعث شده است تا آب باران پس از نفوذ از لايه‌هاي مرجاني در عمق نفوذناپذير زمين تشكيل سفره‌هاي آب زيرزميني را بدهد. چهار كيلومتر از مسير اين قنات تاكنون حفاري و لايروبي شده است و هم اكنون در عمق ١٥ متري اين قنات شهري زيرزميني با كاربري سياحتي و تجاري در حال ساخت و تكميل است.

در حال حاضر در ايران حدود ٤٠٠٠٠ قنات به طول ٢٧٢٠٠٠ كيلومتر وجود دارد كه فقط در استان خراسان ٧٢٣٠ رشته قنات با آب‌دهي ١٨٥٠٠٠٠٠٠٠ سانتي متر مكعب در ثانيه وجود دارد يعني ٩ برابر ذخيره‌ی سد كرج و ١٤٠ برابر ذخيره‌ی سد طرق. در تهران، دست كم ٣٠٠ رشته قنات شناخته شده، خفته‌اند كه طول بعضي از آن‌ها به ١٨٠٠٠ متر مي‌رسد.

------------------------------------------

قنات های روستای مزار

------------------------------------------

قنات تاریخی جرف

این قنات که پرآب ترین وقدیمی ترین قنات روستای مزار است در شرق روستا و در امتداد رودخانه بهاباد با حدود ۵۰ حلقه چاه تاسیس شده است و دبی آن از ۳ لیتر در ثانیه تا ۱۲ لیتر متغیر است .

مادرچاه قنات زیر سد جرف (شهید شوقی) قرار داشته و در طول تاریخ اقدامات اصلاحی در آن صورت گرفته است

تاریخ دقیق تاسیس قنات جرف مشخص نیست ولی به احتمال زیاد متعلق به عصر صفوی باشد

قنات های دیگری نیز همچون قنات باغ سلیمه و کریکبوم وکلسیتو و تک میدر وزیبد ونرستنگ ومخلیدی و... در روستای مزارکم وبیش درحال ابدهی می باشد.

مثل های مزاری

مثل چيست ؟
مثل ،‌سخن كوتاه و مشهوري است كه به قصه اي عبرت آميز يا گفتاري نكته آموز اشاره مي كند و جاي توضيح بيشتر را مي گيرد .
كلمه” مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ متل ” است . وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند . البته ضرب المثل يك تركيب عربي است به معناي مثل زدن .
در همه زبانهاي دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .
هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد . و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .

در ادامه به برخی از مثل های روستای مزار اشاره میکنیم

آسوده کسی که خر نداره، از کاه و جویش خبر نداره
یک مویی هم از خرس غنیمتا
هرچیز که خار آید روزی بکار آید
بوزه که خیله پوز پوز منه، لوش نصیبش مشو
پنداری که کله مورشک بخورده
دجایه بنمچینا که به زریش او واشو
او در خانه گلوکا ، دختر همسایه خلوکا
بازی بازی با ریش باباهم بازی
اشتر دشیشه کردن
بی دنگ مدنگه

دنیا خیله پیشو درا
دآخور خر چه کاه کنی چه زعفرون
نه خورده و نه بورده ، گرفته درد گورده
بر هر نخوره یک بخوره
گفتن خربزه میخوای یا هندوانه ، گفت هردوانه
تپی با تپی وامیه زواله با رفوده
صافی به افتووه مگه دو قاله
او در جوی کردن
با پنبه سربورین
خنجلیک ور اشتورا

بچه بادوم ، نواسه مغز بادوم
زنگوله پای تابوت ، پیری و معرکه گیری
با آتیش پیشکل او گوشت راس نمشو
جوجه ی پارسالی
کیگه دپاچه شا
گاوه ده من شیر
بل ور دست خودت دسته کن
دهر سره یک عقله
از هر علفه یک کلفه

نخورده و نه برده گرفته درد گورده
پوز شغال به انگور نمرسا ، مگه تروشا
خاک د قال موش کردن
احمد پوده ، هم بوده که بوده
موسی بنشست کل عراقی ور خاست
دومبه بدر کرده
از کلوخ برقه بجس
بوز شیری از شاخیش ور سرمیه

‌‌‌‌به ما که رسی وارسی
دست بیشکسته بار گردنا
دیقانی اگر دانی ، چیپونی اگر تانی
شول بگیری ، شخ مخوری
ادمه گدا این همه ادا
چنو بکشوم حسن را ، نه تور باشه نه من را
ور دانارگ شگم آدم پور نمشو

دستوم دجواله بو ، شوهوم گوی شغاله بو
یکسال باخور نون تره ، یک عمر باخور گوشت بره
صدبار بنداز یکبار ورگی
تاگساله گاو شو ، دل صاحبیش او شو

وای ور وقته که موسی کور پالزوو شو
زین حسن تا اون حسن صد گز رسن
خدا خر را شناخت و شاخیش ندا
خودیت هم مبوری هم مدوزی

اگر خیله بل زن مبویی پوشته خودیت مکولیی
پینه بزیوم به یادگاری ، امروز ببری فردا بیاری
سال زور سیزده ماها
بچر ور رد کاره راهی کن ، خودیتام ور ردیش برا
دنیا فقط نوک و گزی نستو
پوشت خریشام با روغن چرب منا
خرج اتینا کردن ، کنایه از اسراف و حیف میل کردن اموال
در جهان لوک مست بسیار است ، دست بالای دست بسیار است
از مشینه پوسته ممانه و از مردینه اسمه
وامپورسن روباه بچه زا یا تخم زا ، مگه از ای دم بریده هرچه گیی ورمیه
کلوخیش تپا
اول ببین جا را بعدا بنه پا را – اول ببین جای خود را بعد بگذار پای خودرا (کاری که می خواهی انجامش بدهی اول در باره آن فکر کن)
زمستو مره و روسیاهیش بر زغال ممانه – زمستان سپری می شود روسیاهی برای زغال می ماند.
جواب های هویا

چیزه که بدست ملارحمان افتا ، مثل پر کاهیس که به کاهدان افتا
نه خود خوروم نه کس دهوم ، گندا کنم مگس دهوم
دوصد من استغون مایه که ده من بار ورگیرا
مثال مار ور جونم نشستی ، نمک خوردی نمکدونرا شکستی
مرد کاری و زن کاری ، تا بگردد روزگاری
نمک به آبادی نبرده
این گوک و این میدون

برای بوته ی گندوم بدور خار میگردم
حقت به جانب ست که سفره ی بی نان ندیده ای
مثل علی دشودو شیه کنایه از ناتوانی در انجام کاری
پی سبق ور خوندن
حرف هم بهتر از آدمیزاد
چغندر سر و ته ندرا
خودت که دگله نبشی بزغاله نر بدر میه
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
اگر شتر پی کلش بینه تو هم خیدی

ادامه نوشته

زندگینامه و وصیتنامه شهید سید محمد شوقی مزار (سید احمد)

نام شهید: سید محمّد (احمد)
نام خانوادگی: شوقی مزار
نام پدر: سید حسین
تاریخ تولد:22/12/1326
محل تولد: روستای مزار
اعزامی: سپاه پاسداران تهران ، لشکر محمد رسول الله،گردان انصارالرسول
تاریخ شهادت:28/8/62 ، عملیات والفجر ۴
محل شهادت: ارتفاعات کله قندی، پنجوین ، کردستان عراق

كودكي ازسلاله پيامبر وسادات معظم دراول اسفند ماه سال 1326 ،درخانواده اي مذهبي درروستاي #مزار بجستان چشمان كوچكش رابه اين دنياي خاكي گشود. پدرش سيدحسين و مادرش ربابه ،نام زيباي سید محمد را بروي نهادند.

سيد محمد کودکی سختی را گذراند ، پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكي وارد مدرسه ابتدايي روستا شد و تا كلاس چهارم ابتدايي ادامه تحصيل داد و سپس ترك تحصيل نمود .

۱۴ ساله بود كه براي كار به تهران رفت ابتدا در مغازه نانوايي پادويي مي‌كرد سپس كم كم شاطري را ياد گرفت و در همان تهران نصف مغازه اي را براي خود ، با زحمت فراوان دست و پا كرد .و خبازی را پیشه خود کرد.

سید در 22 سالگي با دختر یکی از اقوام ازدواج نمود و صاحب دو فرزند شد.

از همان آغاز نسبت به محرومین ومستضعفان بسيار مهربان و دلسوز بود و از زورگويان هم ترسي نداشت مصداق سخن حضرت علي (ع) بود كه مي‌فرمود : « یاور مظلوم و دشمن ظالم باش و چنان كه مظلوم به تو روي آورد و ظالم از تو بترسد .» سفره دار وجوانمرد بود و خاطرات فراوانی از این جوانمردی ها در یاد و خاطرات دوستان و نزدیکانش به یادگار مانده است .

در مشكلات و دشواري‌ها بسيار صبور بود و مي‌گفت : «حكمت خداوند است و همه چيز دست خداست .»
به ائمه‌ي اطهار(ع) بخصوص امام حسين (ع) علاقه خاصي داشت و به خاطر همين علاقه هم به جبهه رفت . در روستاي مزار و حسینیه قدیمی ده كه تكيه امام حسين (ع) را مي‌بستند ، هميشه سيد محمد چادر‌هاي تكيه را برپا مي‌كرد و وسايل آن را فراهم مي‌نمود ، و اگر كم و كسري بود خودش تهيه مي‌كرد. اوقات فراغت خود را با مطالعه مخصوصا ً، مطالعه كتاب نهج البلاغه پر مي‌كرد .

در غربت حامی همشهریان و طبقه مظلوم کارگر بود و چند بار جهت گرفتن حق و حقوق آنها درگیرشده بود .
در بحبوحه انقلاب، اعلاميه‌ها و عكسهاي امام را چاپ و توزيع مي‌نمود . پشت بام و خيابانها شعار مي‌داد و ديگران هم در تبعيت از وي اين كار را انجام دادند . در شب 21 بهمن كه گارد شاهنشاهي به نيروي هوايي حمله كرده بودند ، او از جمله نيرو‌ها‌ي هوايي بود كه آن شب زخمي شد .


در ابتداي انقلاب كه كميته‌هاي مردمي تشكيل شده بود و در هر محله اي ، مسجد،پايگاه آن محل بود ، در آنجا براي حفاظت ، شب در ميان ،كشيك مي‌داد و گشت مي‌زد . اطاعت از امام را بر خود واجب مي‌دانست و در ابتدا بسيجي بود و در پادگان مالك اشتر تهران فعاليت داشت و پس از آنجا در پادگان ولي عصر تهران به فعاليت پرداخت و از اين طريق به جبهه و جنگ علاقمند شد .

عاشق امام بود و نام فرزند خودش را که در ابتدای انقلاب بدنیا آمده بود را روح الله گذاشت.


با شروع جنگ ، كار در نانوايي را رها نمود واز منطقه ده (۱۵ متری افسریه) عازم جبهه گرديد وی جز گردان انصارالرسول ، تیپ سلمان لشکر محمد رسول الله تهران بزرگ بود.

پس ازآموزشها و رشادتهاي زياد در سال 28/8/62 در عمليات والفجر 4 مرحله سوم ، در ارتفاعات پنجوين کردستان ، قله كله قندي ، يكي از همرزمانش را كه مجروح شده بود را به عقب برگرداند و خود برگشت و با فرياد الله اكبر پيشروي نمود كه سرانجام بر اثر اصابت تركش ، روحش از قفس تن رها شد و سبكبالانه به سوي معبود به پرواز در آمد .

حدود ۱۰ سال مفقود بود از طريق معراج شهدا ، پلاك ، وسايل و پيكر شهيد به خانواده تحويل داده شد و پيكرش در زادگاهش در (روستاي مزار بجستان ) در سال ۱۳۷۲به آغوش خاك سپرده شد .

کفنش تحویل پدر و خانواده اش داده شد هم اندازه و هم قد ،قنداقه اش

از شهید دو فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار مانده است.

روحش شاد و راهش پر ره رو.

.

وصیت نامه

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
و درود بی کران خداوند یکتا را که به ما جان داد تا فدای اسلام کنیم و درود بر محمد خاتم انبیاء پایان بخش رسولان و درود بر خاندان پاک او.

خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم. بارالها می دانی که چه می کشم، پنداری که چون شمع می سوزم و دور پروانه می چرخم./.
بله جان کندن در راه خدا آنقدر خوب است که هیچ کس تصورش را نمی توان کرد. آری همه ی یاران به سوی معبود خود رفتند در حالیکه نگران فردا بودند ولی به لطف معبود خود ما راه آنها را ادامه خواهیم داد. من حقیر به امام خود خمینی کبیر و بت شکن قرن میثاق بسته ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند دست از راه خودم که انتخاب نموده ام بر نخواهم داشت.

سخنی با مادران: ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که او تحمل 72 شهید را نمود.ولی ای مادر عزیزم و یتیم دیده ام از زحمات شما کمال قدردانی می کنم ،شما در حقم هیچگونه کوتاهی نکردید و من حقیر نتوانستم زحمات شما را جبران کنم و امیدوارم که انشا الله مرا ببخشی و همچنین تو ای پدر گرامی انشاءالله که مرا می بخشید و از شما ها التماس دعا دارم که بگفته ی حضرت رسول دعای پدران در حق پسران رد نمی شود. از خواهران و برادران خود کمال تشکر را دارم که برای من یک الگو بودند و از همه التماس دعا دارم. و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

سید محمد شوقی

آشنایی با عملیات والفجر ۴ در ادامه

ادامه نوشته

بعضی چیزار نمشو فراموش کنی....


بعضی چیزار نمشو فراموش کنی....
اگرم خواهی ننتنی...
هرکه هم شی وبه هرجا هم شی ننتنی فرموش کنی....
یادیش بخیر وا یاد تو میایه یانه....
دوران قدیم وایام بچگی...
زندگی های پر خاطره...
ما و هزار ویک بمبول...



وایادتو هس از...

از مزار قدیم

از مراسمات مختلف ..از محرمای مزار وخالو حج احمد وهژبر دلیران و قاسم چه شد وحسن حسین و ای صبح روسیاه وعلم ور گیری وپیش خنی وپا منبری و کلملا و کلبحسن وحجه طالب وهمه پیرمردای اول صف
وسقووی وامیدوارم دستش به سینه اش اشنا شود و فارغ زهول محشر روز جزا شود و خیله از شعرای پر معنا وپیرمردای مندیل ورسر پر گریه وایبوی....

یادش بخیر شلوار وپیرهن علم وپرهن سیاه و زنجیر ونار د طوق زین وچرت پیرمردا د مسجد وصومعه وشیر گرم ودسته وردر وقبرستو وکوچه ها وتکیه بستن وکنده اشکستن ودود ودگ وچاووشی وسفره های داخل صومعه وسبزی جرف و دیدار قوم وخیشا وسر صدای زنا وقالیای دور حسینیه ومسجد و صدای بلندگو وبازین چه شورش است وهزار ویک نوحه ومقوم دگه ....

چه صفایی بو وایاد تس از ...

ماه رمضو وچراغو وقرو دوره وسحری وپش خنی علی شاطر واذون حجه احمد وحجه غلومعلی واکبری وبچه ملایی وابجد هوز وسبق وپی خوانی وترکه وپنجلحم و پنجقل وحسینیه قدیمی والف دو زبر ان ودو پیش اون دو زیر ان وسر خط و قلم نی ودوات ونامه و اگر خواهان احوال اینجانب باشید به دعاگویی مشغول می باشم و هزار ویک بمبول دگه ....


یادش بخیر ....

مگه فرموش مشوبازیای بچگیا وگوگ حله ها والک دولک و وسطی و پیش پیش وفوتبال تیم مزار و کوچه ته وکوچه بالا وتر وخوشک وبل و توپ پلاستیکی وکوش جیری و زخمای کله پا وزنگ ورزش لقد ور توپ وجنگ و دشموما د زمین پشت کازه خرمن وپشت نونوایی وپشت سیل بند وگاوداری ومدرسه وکارت بازی حضور در جام جهانی نه دور وتعداد سیلندر وادامس وسغیچ عکس دار وجایزه دار وشرنی بلس ویخمک وتوتاب وکیگ ونوشابه وکانادا ووالیبال شرطی و..

.چه حاله مدا . ..


یادش بخیر چه خاطرات داشتم با لاستیک موتور وقرقرنوک ورند چرخ و کازه خرمنا وجو منداز وکوچه ها و چرخ بیست وهشت وموتور ایژ وچبله های سد و غطه خوردن و قال چقوکای کلاته وجرف پلخمودگردن و تانک دروسکردن و پال پال کردن د کال و کارخانه ها د سیلبند و جیر سوخته و پلت پلت وبند راس کردن وکاله های مدرسه وچوشمه های کلاته وبهوواد وهمه ای تلاشامو یادیش بخیر ....


یاد تو میایه از شلپستیا وخنجلیکا وخلرای کله ی پاهااز کوشای جیری صدای گوک حلله وختک وا چو مچسپی. صدای چغوکای زندل کو وقتک قالاشو ور مگرفتم وصدای او د بلونا مخصوصا بلون سر بلونا و زوله کلاته وزو مجینگو وسبروق و صدای گریه بچه های که د مدرسه شفت مخوردن وصدای رعد وبرق و پی غر و کمون رستم وبوی کاه گل کوچه ها ونودونای حلبی گمبدای خاکی

وایاد توس از صدای بزغاله ها د کوچه ها نمششوم که ور مگشتان و مرفتان به خانه صحباشو یا صدای چرخای دوک ریسی یا دستوک دار قالی وحرفای پیرمردا د دم دروازه وگلرسو سفدقوت بافی با ترکه ارغووبیدمشک وخیله دگه از دست سازها....

وایاد تو میایه از صدای خرای بارکش وخاک کش وسرگی بوی کردناشو وعرعر کردناشو وخر غلت وجفتک ولوک لوک واوسار وپر دومبی وغلوم خر خر واسته فلس وگل گلیس و واسته امیر وصدای پتکا وصدای نقالاوشبیه خونا ومارگیرا وروضه خونای دوره گرد و غربتا وصدای اگزوز بی انباری وگاو وخروسای همسایه ها وصدای روضه های سر پیر و ....

یادیش بخیر از سرب او کردن و د قالب ریختن و مداد راس کردن وبه کوها رفتنا و پندرو جمع کردناو کلپوره و جارو ونونو ومچالق واکردنا واز چغوک وپلخمون جیرجرق وکفتر گیری و ماهیهای جرف و زو و چشمه های کلاته و زیر سنگ بهوواد وعلفه وسد وچنارو و سرکمر وپیازی وکش قاطر رو ودروازه سبروقو وتوتای کلاته قنبر وکتابای د دست ...یادش بخیر

وایاد تو هس از گیزدوم گرفتن د کازه خرمن وقال مونج وپندوک واشور کردن و کله پربادی و نونوکنی کازه ها وخلشنوک در کلاته گوزو وبرف بازی وگل مندو و پی تاوه وابنخلق ومجری وچو میاد وابریغ وگالش خلامه وسر اغال وحنا وکوته مور خلج وگازور و تکه والاه و زنگوله وشوچر وگرم چر و کیشمون جرف وکلاته و کازه های سد وکوز وسومب حجه جعفر و چوشمه خرسنگستو سه گوله های ته وبالا وخرسنگ گرگوه وقاشای پی کوه و پیوال وپتو ونسر وسه گوله ها وتک درهزاد وقاشای کالزاری وسرتخت محمد باقر وکازه ده سر پن سر وتک میدر واغال کم کریبوم والدستی وتک مشکوه وعبداللهی وقله چراغ بزنک وبند فرز وبند حیدر وسر کمر و وچوشمه شوخی وحجاباد و وعباس اقا وچایای ورراهیش و گماری و....

یادش بخیر چپک واشکنه واوجیج وباغ کولی وانگورای پرماهی...بوی کف شیره و ما و قابیامو که د دستامو بو ...کو آدمای قدیم کو چروق کووا کو سو وهیزوما وچراغ گورگوری وچرخانه حجه عبدللاهیا و دگ رگی واسته تف داینا وکف شیره ها وکنوا و....

یادش بخیر مدرسه ها و اقای منیری ومعلما وگوذری و فراش و دلشوره ی شو شنبه وسر صف و مشق
نگاه کردن وسوال پای تخته ونمره ها وکارنامه ودلتنگی بعد تعطیلات وخواب شیرین صبح شنبه وسر صف و شفتای خورده شیه و دهه فجر ومژدک بیست دوی بهمن وگروه سرود وتواشیح ومسابقات و کلاسای لق ودق ونمایشنامه وماس خوری وخر سواری وکلاه پرنک و از جلو نظام وشعار هفته وسوگند پرچم وجلسه اولیا مربیان وتغذیه و قلک کمک به جبهه وافغانیا وشیره وتریاک وگروگانگیری وانشا واملا و تابستان خود را چگونه گذراندید ودر اینده می خواهید چه کاره شوید ونقطه سر خط وجریمه ها وشلنگ وکلاغ پر وخودکار در بین انگشتا و قلم سر کردنا وشاگرد اولا وخنوکا وپلاس پوسا وروزنامه دیواری وشرشره و جایزه و....یادش بخیر ....

مزار قدیم و دم دروازه وخانه های غلومرضای موندگار ومسجدوک وکوچه پی وسرکوچه وشو سابادا وبغله ها واسیاب وحوض وخانه دنگ وخانه کله وته کال وکازه های درگز ومخلیدی ...حموم شو شنبه وروشیه و کله های کچل و شوخ وشبوش و کاسه نفت وافتابه وماشین اصلاح استه علی اکبر و صبح شنبه و سرما و خواب دم سحر وشیره جوش کی وایادیشا. یادش بخیر..بوی چسپ پنچلی و،تیرکمو از آنتن تلویزیون....دیکون علی غمبرک و نوار آبی چقد آرزو داشتم چرخامو جک دشته بو و چقد باهاش حال مکردم .از چرخ سواریا. د خرمن پرش و خرمن دیوار مرگ و جوزاغالی و استغو مهتاوک وپیش پیش و سه پایه مولی وخرچنگدا و...

..از شیشهای شیربت که چراغ موشی راس مکردم و از سرشیشه نوشابه و شیشش که تانک راس مکردمو از رند چرخ که قرقرنوک مگلوندم واز کاغذ و زونج که بابادک راس مکردم و.. وموتورای ایژ وجوپا وتینگ تینگ تینگ تین تین تروننه .هان هاااان قیژ وا کنار شه و ساسات وکلج وپنچر گیری وتو گیری رند وفنط وتیوب وسوچمه وجک وسط وجیر ونوار پوچی میله ها و....یادش بخیر ...

تلویزیونای سیاه سفید بلر وبرفک وخش خش وانتن رند چرخی وتلق رنگی وشبکه یک ودو وفیلم عصر جمعه واخبار وکارتونای قدیمی باحال ...دکوجیه اقای دکتر ارنست خانم جودی ابوت وپتیبل وهاکلبریفین وجیمی وواتو واتو وسوباسا وافسانه های سند باد وپسر شجاع وخانم کوچولو وهایدی وتوشیشان وچوبین وشهر موشها وخونه مادر بزرگه ومن کارم واندیشه وباز مدرسم دیر شد وخانم مجری وبچه های مدرسه الپ وانریکو ودور دنیا در هشتاد روز وگوریل انگوری وتام وجری وپلنگ صورتی وگالیور ومن میدونم ما موفق نمی شیم وهمه اعضای کشتی هوگی ومعاون کلانتر وپرین وباخانمان ومارکوپولو وخانم پنه لوپه وتناردیه ها وکوزت وبینوایان ودوقلو های افسانه ای وپینوکیو وکوتوله ها ومیتی کومان وزومبه داداش کایکو و ان علامت حاکم بزرگ وباتاثیر جادویی اش...

یادش بخیر فیلما وبرنامه ها وسرودها واهنگ ها ی بیاد ماندنی ....سرودهای ماه بهمن ودهه فجر وسریالا و صدای مشتای فیلمای هندی گیش گیش امیتا پاچان وقانون وشعله وجبار سینگ و جنگجویان کوهستان ولینچان وسائو سائو وهوسانگ نیان واوشین وسالهای دور از خانه وعلی واقا تقی ایینه عبرت وهمه فیلماییکه دمسجد وکانون ومدرسه نشون مدایان از بروسلی وفیلمای اموزشی جهاد وفوتبال وجنگای ابی وقرمز وجام جهانی وتفسیرای دم دروازه وپشت نونوایی.....یادش بخیر


شو الله واکبر و عیدا د صومعه ومسجد شو عید فطر وعلفه وغلف وتوبره وتخمه جاپونی ونوشابه وکلنگ نونوکنی ومچالق وشلوک وانغوزه وکال وگل نونو وگل دولاله وکدویوک ونون کلاغ ونونو پتوک وخطا وتگس و توت خوری وقرق وشه توتای تروش وسیاه وپر خاک کلسیتو وانجیرای باغ سلیمه وانگورای شیرین پر ماهی وزردالویای مشهدی جرف وپالزای شو دشت وگه داری و زنبیلچه وهندوانه بوجل وبیاچ وصوفچه وخرجواله های پراز خربزه توتوری شیرین ونارای تروش مجینگو وبیدای خنوک بهوواد وماهیهای خورد جرف وعبدلاهی وکریب بوم وچاههای پر کفتر عرباواد وحجاباد وکلاته ملااحمد وکازه های پر خار سعددی وکوگ وتوهی درگز واو ناشوی کلاته اقا جلال واستلخ بزرگ موخلیدی ومجینگو وزوود ونی های وعنابای قشنگ ..

عروسیا وخنوسوری استه عبدلحسین وجعفر ودوسازه ورقص دوره وموتو سواری تا سر او جرف و پرش وتک چرخ وحنابندو وخنجلیک ودختر طلبو و...یادش وبخیر سر پیر وسنگ جنجنگی ومشکل گشا و مجمعه وسفدقوت وگلروس وقابو وقلیه وچبله ونرم بنه واهلوک و نخود ونون همچنی وگرده وپنجه کش وقاق و رب مال وکماچ وگورماس وشیر جک و غلفوک ودانارگ و چرشو علف وبوی تلخه وپتونک وچای تگس وکلپوره واویشن وگل زیبا وزیره وتوت خوشک ومیمیزای پر ماهی و...


دیکون حسن تلخه ومیرزا وعباس پردل وکانادا وتخمه وبستنی قیفی های حجه مرزاعباس وجوزای دیکون عباس وجوزاغالی وتیشلر بازی ومندو و پیشو وتشلر سنگی وتیشلر ورچینی و اچه ماچه تو ولو چیزوک وهفسنگ وبنگله ایشتور وهلب پی سر وگومبلی گومبو وتیرغز وپنرگگ وهفنه وبلس واوشار چوسمنلغیچن و...

وایاد تو میایه از خوله فش ها وموس موس کردنا وگومبلی گومبو ها وتیرغز داینا وهسه توس کردنا وفش فش کردنا وبگیخ بگیخ کردنا و لوک لوک رفتنا و خلش خلشنوک ها و هورت کردنا وذروع زدنا
ودشموما وورشگم دریه ها و ورتخته خوردنا و گاوای خراس و ورد کردنا نون دروا شدنا و هزار ویک تغزی دگه ...


بکوجه شیان ادمای معرکه و زحمت کشیا وهیزم کنی و بارکشی و عملگی و دسته های بل زن و دیمه درو ودسکاله وداس وباری خرمنا وبردو و چرشاخ وغلبر وچغل وخومب وکندو وسنگ اسیا وسنگ یک من و ده سر وکیله وقوه وچنگل وزن وکرسیای ذغالی ومجمعه و موطبخ وچند خانوار د یک خانه ودود و او خنوک سوو و خنبالای پر قروت ومیمیز وقلیه وخرت وپرت و هزار ویک اسباب عجیب قریب ....یادیش بخیر

کجا هستند ...کجا رفتند...یادشان سبز...

زندگینامه و وصیتنامه شهید سید احمدمهدیزاده(سید محسن)

نام شهید :احمد نام خانوادگی :مهدی زاده نام پدر: سید جعفر

تاریخ تولد: 15/3/1342 محل تولد: روستای مزار تحصیلات: پنجم ابتدایی ، متأهل

اعزامی :لشکر 77 خراسان تاریخ شهادت :1/1/1363

محل شهادت: شلمچه

........................................

در بحبوحه اعتراضات مردمی در سال 1342 که منجر به قیام 15 خرداد شد یکی از روستاهای بجستان به نام مزار یکی از رهروان شهدای کربلا و اسلام را به میهن اسلامی تقدیم نمود. شهید مهدی زاده در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد. استعداد و هوش بالای او به علت مشکلات زندگی ناکام ماند و نتوانست تحصیلاتش را بیشتر از پنجم ابتدایی ادامه دهد. پس از آن به کار کشاورزی پرداخت و قبل از اعزام به خدمت زیر پرچم، 5 ماه داوطلبانه به جبهه اعزام شد و همزمان با رسیدن به هجده سالگی لباس خدمت سربازی بر تن کرد. در همان سالها ازدواج کرد که ثمره ی این ازدواج دو فرزند پسر و دختر است.

پس از پایان دوره آموزشی به لشکر 77 منتقل شد و از آنجا رهسپار جبهه های نبرد گردید. 23 ماه در کنار شیران روز و پارسایان شب حماسه آفرید. او که برای شهادت برگزیده شده بود شیرینی شهد شهادت را برای هر چیز دیگری در عالم ترجیح می داد در تاریخ 1/1/1363 هنگامی که با آرپیچی به سمت دشمن نشانه رفته بود مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و بهار 1363 شمسی را برای هموطنان و خانواده خود فراموش نشدنی کرد.

---------------------

------------------

وصیتنامه

و لا تَحسَبَن‌َ الذّينَ‌ قَتلَو في‌ سَبيلِ‌ اللهِ‌ اَمواتاً بَل‌ اَحياءٍ عِندَ رَبّهِم‌ يُرزَقون‌

كساني‌ در راه‌ خدا كشته‌ شده‌اند گمان‌ نكنيد كه‌ مرده‌اند بلكه‌ زنده‌اند و در نزد پروردگارشان‌ روزي‌ مي خورند

به نام‌ الله‌ پاسدار حرمت‌ خون‌ شهيدان‌. با درود به‌ رهبر كبير انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ و با سلام‌ به‌ رزمندگان‌ كفر و ستيز اسلام‌ كه‌ در جبهه‌هاي‌ نبرد حماسه‌ مي‌آفرينند و پشت‌ اهريمنان‌ را به‌ لرزه‌ مي اندازند و با سلام‌ به‌ ارواح‌ پاك‌ شهداي‌ اسلام‌ از صدر اسلام‌ تا كربلاي‌ خونين‌، ايران‌. اينجانب‌ سيد احمد مهديزاده‌ حال‌ كه‌ به‌ آرزوي‌ ديرينه‌ خود نائل‌ گشته‌ و به‌ جبهه‌هاي‌ نبرد حق‌ عليه‌ باطل‌ آمده‌ام‌ لازم‌ دانستم‌ چند سطري‌ بعنوان‌ وصيت‌ به‌ عرض‌ بازماندگان‌ و ملت‌ گرامي‌ و شهيدپرور ايران‌ برسانم‌ چون‌ احساس‌ مي كنم‌ فرصتي‌ براي‌ توصيه‌ نداشته‌ باشم:‌ اميدوارم‌ كه‌ ملت‌ قهرمان‌پرور هرچه‌ منسجم‌تر به‌ صحنه‌ آمده‌ و راه‌ امام‌ و شهيدان‌ را كه‌ همان‌ راه‌ اسلام‌ و راه‌ رهايي‌ مستضعفين‌ از بند مستكبران‌ است‌ ادامه‌ دهند.

پدران‌، مادران‌ گرامي‌ و برادران‌ و خواهران‌ عزيزم:‌ امروز درخت‌ اسلام‌ احتياج‌ به‌ آبياري‌ دارد و اين‌ خون‌ فرزندان‌ شماست‌ كه‌ باروركننده‌ است‌ و امروز روزي‌ است‌ كه‌ نداي‌(هل‌ من‌ ناصر ينصروني‌)را پاسخ‌ گفته‌ و رهسپار جبهه‌ها می شوم و خداي‌ را شكر مي كنم‌ كه‌ در اين‌ موقعيت‌ به‌ سربازي‌ آمده‌ام‌ كه‌ فرمانده‌ام‌ روح‌الله‌ و فدايي‌ اسلام‌ عزيز باشم‌. تنها آرزويم‌ اين‌ بود كه‌ دوشا دوش‌ ساير رزمندگان‌ همچنان‌ به‌ رزم‌ خود ادامه‌ داده‌ و به‌ زيارت‌ كربلاي‌ امام‌ حسين‌(ع‌) نائل‌ شوم‌

و اما حال که مشیت الهی براين‌ قرار گرفته‌ كه‌ شهادت‌ پرافتخار نصيبم‌ گردد از برادران‌ و خواهران‌ تشييع‌ كننده‌ تقاضا دارم‌ نكنند و اگر هم‌ گريه‌ ميكنند به‌ ياد مظلوميت‌ امام‌حسين‌(ع‌) و سرباز شش‌ ماهه‌اش‌ علي‌اصغر گريه‌ كنند. اي‌ برادر و اي‌ خواهر واژه‌ شهادت‌ وحشت‌ نيست‌ باور كن‌ شهادت‌ قابل‌ هركس‌ نيست‌. از شما مي خواهم‌ كه‌ نگذاريد جای من و ساير رزمندگان‌ در جبهه‌ خالي‌ بماند.

و شما اي‌ برادران‌ عزيز و خواهر گراميم:‌ از شما مي خواهم‌ كه‌ از فرزندم‌ خوب‌ مواظبت‌ كرده‌ ودست‌ نوازش‌ بر سر و رويش‌ بكشيد و نگذاريد كه‌ احساس‌ تنهايي‌ و بي‌سرپرستي‌ بكند.

همسر هميشه‌ مهربانم: از تو ميخواهم‌ كه‌ از فرزند عزيزمان‌ به‌ خوبي‌ مواظبت‌ كني‌ و طبق‌ دستورات‌ و تعاليم‌ عاليه‌ اسلام‌ او را پرورش‌ دهي‌. امروز مسئوليت‌ تو دو برابر گشته‌ است‌ اگر تا بحال‌ فقط‌ مسئوليت‌ مادري‌ بر دوشت‌ بوده‌ اكنون‌ وظيفه‌ مادري‌ و پدري‌ هر دو بر دوش‌ توست‌ و از تومي خواهم‌ كه‌ با صبر انقلابي‌ هر دو وظيفه‌ را به‌ خوبي‌ انجام‌ دهي‌.

در خاتمه‌ از شما مي خواهم‌ كه‌ در عزاي‌ من‌ بلند گريه‌ نكنيد كه‌ باعث‌ شادي‌ منافقين‌ مي شود و روحم‌ را كه‌ ناظر بر اعمال‌ شماست‌ آزرده‌ مي كند.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمة‌ الله‌ و بركاته

سيد احمد مهديزاده‌ تاريخ‌ 25/12/1362

توسعه فرهنگی روستا

یکی از مباحث مهم در زمینه توسعه، فرهنگ می باشد.در زمینه نقش فرهنگ در موجودیت جامعه باید گفت، حوزه نفوذ فرهنگ به همه ابعاد زندگی بشر کشیده شده است و همه ویژگیهای غیرفیزیکی و متمایزکننده انسانها از یکدیگر و نیز همه ویژگیهای متفرقه جوامع در فرهنگ آنها نهفته است.

حضرت امام خمینی(ره) این مفهوم را با تصریح بیشتر چنین بیان می فرمایند:

«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد.» [1]

«فرهنگ مبداء همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است.»

 «اگر مشکلات فرهنگی و آموزشی به صورتی که مصالح کشور اقتضا می کند حل شود، دیگر مسائل به آسانی حل می گردد.»

«راءس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است.» [2]

نه تنها فرهنگ، سازنده خوشبختی ملتهاست بلکه انحطاط ملتها نیز در گرو فرهنگ جامعه است. زیرا پایه های اعتقادی، اخلاقی، علمی و هنری جوامع که موجب خوشبختی ملتها هستند با انحراف فرهنگ، مضمحل می شود و انسانها به انحطاط کشیده می شوند

بر این اساس مقام معظم رهبری  می فرمایند:

((از بخش فرهنگ رفع مطلوبیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومی است. واقعاً‌ مسأله‌ی فرهنگ را دست کم نگیرید. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهی بگذارید.))[3]

((مسأله‌ی فرهنگ در یک جامعه یک مسأله‌ی حیاتی است. فرهنگ به معنای یک چیز زیاد و تجملاتی برای جامعه نیست؛ فرهنگ، اساس است. اگر فرهنگ در یک جامعه،‌ به معنای درست کلمه، فرهنگ صحیح باشد با هر تلقی که انسان از فرهنگ صحیح دارد؛ طبعاً‌ به نظر ما فرهنگ صحیح،‌ آن فرهنگی است که با مبانی اسلامی و منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد، آن جامعه به سمت رشد اقتصادی و رفاه و آزادی و این چیزها هم حرکت خواهد کرد؛ یعنی این فرهنگ خوب، زمینه خواهد شد که جامعه، ثروتمند هم بشود، عالم هم بشود، از لحاظ سیاسی هم قدرت پیدا کند، از لحاظ آزادی و آزادمنشی هم به آرزوها و اهداف خودش برسد.))[4]

((... در قبال هجمه ای که امروز وجود دارد، نمی‌شود بیکار نشست و نظارت را از دست داد؛‌ بایستی با دقت، مراقب رفتار و حرکت فرهنگی جامعه بود و برای آن برنامه‌ریزی کرد؛ این یکی از مهمترین وظایف حکومت است و حق بزرگی است که مردم بر گردن حکومت دارند؛ حق رشد فضلیت ها و پیشرفت در زمینه ی معنویات؛ این حق را باید حکومت ایفا کند. این مطلب مهمی است که باید برایش برنامه‌ریزی و فکر شود و راه های اثرگذاری بر روی فرهنگ عمومی مردم و رشد فضایل شناخته شود.))

با این توضیحات می توان گفت، بستر و مسیری که اصلاح امور باید طی کند، بستر فرهنگ است. یعنی جامعه تنها در بستر فرهنگی مناسب است که می تواند به توسعه و پیشرفت دلخواه دست یابد. بدیهی است که اگر این بستر نامناسب باشد، توسعه نیز تحقق نخواهد یافت .

مشکلات وناهنجاری های فرهنگی  بوجود آمده در سالیان اخیر در جامعه، بخصوص در روستای مزار،نبود متولی فرهنگی ،عدم توجه کافی نهادها به مسائل فرهنگی روستاهها  بخصوص درآیین‌نامه دهیاری ها وشورای اسلامی ،شورای فرهنگ عمومی کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وسایر نهادها ،  همفکری همکاری وهماهنگی مردم و مسولین بخصوص نخبگان را میطلبد .

 

پیشنهادتی جهت توسعه فرهنگی روستا

گام اول
  • توجیه ودغدغه مندی مردم و مسولین ونخبگان نسبت به ضرورت مباحث و کارهای فرهنگی وبایستگی های فعالیت فرهنگی به روش ها ومناسبت های مختلف توسط مسولیین
  • مشورت و هماهنگی با نخبگان ومسولین روستا وشهرستان بخصوص فرمانداری واداره فرهنگ وارشاد شهرستان بجستان جهت تکمیل و تهیه اولیه طرح جامع فرهنگی روستا توسط دهیاری وشورای اسلامی روستا.
  • و...

گام دوم

  • دعوت ازعلاقمندان،مسولین ،دلسوزین ونخبگان حوزوی و دانشگاهی وفعالین  فرهنگی اجتماعی شهرستان و روستابصورت برگزاری جلسات و همایش یا غیرمستقیم ومکتوب و همچنین صحبت های چهره به چهره و ...جهت تکمیل ونقد طرح ها توسط شورا
  • راه اندازی کانال در فضای مجازی وشماره پیامکی جهت دریافت نظرات
  • جمع آوری نظرات،مقالات  و تشکیل بانک ایده ونظرات وتهیه اتاق فکر طرح
  • تشکیل شورای ورزش وجوانان روستا
  •  

گام سوم

  • تشکیل شورای فرهنگ عمومی روستا توسط دهیاری وشورای اسلامی روستابا همکاری اداره فرهنگ وارشاد شهرستان ونگارش طرح جامع فرهنگی با بیان وظایف هریک از نهادها واعضا
همکاری جهت تهیه  تقویم وبرنامه کاری ماهیانه و سالیانه تشکل های مختلف فرهنگی روستا مانند پایگاه بسیج وکانون وشورای اسلامی و... (تقویم اختصاصی ومشترک بر اساس مناسبت ها ومراسمات واهداف و... )
 
  • گام چهارم
  • تهیه نقشه پایه و وضع موجود روستا.تهيه  آمار  كاملي از روستا با کمک مراکز آماری همانندثبت احوال - دادگاه وفرمانداری و سایر مراکز ... (امکانات ومشخصات کامل روستا -وضعیت فرهنگی روستا – اتفاقات وناهنجاری هااخلاقی  – مشکلات جوانان -تحصیل وازدواج وسبک زندگی و ...– آمار قبولی مدارس ودانشگاه جوانان ونوجوانان روستا -امار مربوط به مرگ وميروعلل آن –طلاق وریشه های آن–اعتياد –بيكاري –تورم –مشاركت در برنامه هاي سياسي  -بزهكاري ها –ميزان سواد –امكانات روستا بخصوص امکانات فرهنگی –شناسايي كمبود ها -نياز ها وطرح هاي نيمه تمام و درحال مطالعه و تعیین اولویت ها ونقاط شروع و...
  • چاپ و توزیع نقشه پایه و  خلاصه گزارش های آماری تهیه شده  میان مسولین وصاحب نفوذان وتشکل های مختلف فرهنگی - اعضای شورای فرهنگ عمومی روستا ونخبگان و سخنرانان وعلما در محرم و رمضان و...جهت آشنایی وایجاد دغدغه


[1] صحیفه نور، ج 15، ص 160

[2] همان، ج 10، ص 55

[3] بیانات معظم له در دیدر رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت به مناسبت هفته دولت04/06/1386).

[4] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی15/10/1377).

شهید محمد حسین رفعتی .اولین شهید روستای مزار

​​​​​​

نام شهید: محمد حسین-- نام خانوادگی: رفعتی- نام پدر: غلامحسین تاریخ تولد:- -1337

محل تولد: مزار- تحصیلات: ابتدایی- متاهل- اعزامی: بسيج -تاریخ شهادت:22/7/61

محل شهادت: سومار

................................................................

در دوران دفاع دفاع مقدس در مقابله با دشمن تا دندان مسلح جوانانی از ایران زمین با فدا کردن جان خود نام ایران اسلامی را پر آوازه و مملکت خویش را به بال ملائکه نشاندند. شهید محمد حسین رفعتی یکی از همین جوانان است که در سال 1337 در روستای مزار چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رسانید و در سن 10 سالگی به علت فقر مادی که در خانواده ایشان بود مجبور به ترک تحصیل گشت و روانه ی تهران شد. و در مغازه ی نانوایی مشغول به کار شد و تا سال 59 به همان کار مشغول بود و در ضمن کار کردن همیشه قرآن در دستش بود و در مجالس مذهبی شرکت فعالی داشت. پس از مدتی از تهران بازگشت و تشکیل خانواده داد و ثمره 3 سال زندگی او فرزندی به نام عبدالله بود.

وی در سال 1360 در بسیج بجستان شروع به فعالیت نمود و به عنوان یکی از اعضای فعال شورای اسلامی روستای مزار معرفی گردید. شهید رفعتی در مورخه 9/12/60 راهی جبهه های حق بر علیه باطل شد و در جبهه سعیدیه در گروه شناسایی فعالیت کرد و پس از اتمام ماموریت خود به وطن بازگشت و در بسیج شروع به کار نمود و بعد از شنیدن پیام امام در تاریخ 27/6/61 همراه با عده ای از برادران عازم جبهه شد و سرانجام در تاریخ 22/ 7/ 61 در جبهه سومار به درجه رفیع شهادت نائل گردید

.......................................................................

وصیتنامه

انّا لِلّهِ‌ وَ اِنّا اِلَيهِ‌ راجِعُونَ‌

از پيش‌ خدا مي‌آييم‌ وبه‌ پيش‌ او باز مي‌گرديم‌

كُتِبَ‌ عَلَيكُم‌ اِذا حَضَر اَحَدَكُمُ‌ المَوتَ‌ ترَكَ‌ خَيرِ الوَصيَه‌ لِلوالِدينِ‌ وَالاَقرِبينَ‌ بِالمَعروفِ‌ حَقاً عَليَ‌ الُمتَقين‌

نوشته‌ شده‌ است‌ بر شما به‌ هنگام‌ مرگ‌ اگر بجا بگذاريد خوب‌ است‌ سفارشي‌ و وصيتي‌ براي‌ پدر و مادر و همسران‌ و اقوامتان‌ به‌ خوبي‌ كار درستي‌ است‌.

سلام‌ بر رهبران‌ توحيدي‌ از آدم‌ تا خاتم‌ و از محمد (ص) تا امام‌ زمان‌ (عج) و از امام‌ زمان‌ تا نايب‌ بر حقش‌ خميني‌کبیر (ره).

الحمدلله‌ كه‌ در خانه‌ مسلمان‌ به‌ دنيا آمدم‌ و شكر خدا كه‌ جنايتهاي‌ از خدا بي‌خبران‌ را ديدم‌ و از اين‌ باب‌ آگاهانه‌ تشنه‌ احكام‌ اسلام‌ و حكومت‌ اسلامي‌ گشتم‌ الحمدلله‌ كه‌ حكومت‌ اسلامي‌ را ديدم‌ و سپاس‌ بيكران‌ به‌ درگاهش‌ كه‌ بر من‌ منت‌ نهاد و راه‌ راست‌ را نشانم‌ داد و به‌ پاسداري‌ از مكتب‌ پر بركت‌ اسلام‌ واحكام‌ مقدس‌ قرآن‌ و حريم‌ مسلمانان‌ راهنمائيم‌ كرد با درود به‌ امام‌ امت‌ و و با درود به‌ شهيدان‌ راه‌ خدا به مادرم

عرض مي كنم چنانچه‌ من‌ شهيد شدم‌ از مادر و همسرم‌ و تمام‌ اقوامم‌ تقاضا دارم‌ كه‌ در سر جنازه‌ من‌ گريه‌ نكنيد و جنازه‌ مرا در همان‌ مزار دفن‌ كنيد و اگر كسي‌ از من‌ طلبكار بود قرض او را بدهید و اگر طلبکار بودم

از او بگيريد. به دستور اسلام‌ خمس‌ و زكات‌ مالم‌ را از روي‌ مال‌ خودم‌ بدهيد بقيه‌اش‌ به‌ حساب‌ فرزندم‌ بماند و حقوق‌ مرا بگيريد و نصف‌ آنرا براي‌ حساب‌ جنگ‌زدگان‌ واريز كنيد و نصف‌ آن‌ براي‌ خرج‌ فرزند و خانه‌ام‌ باشد و از فرزندم‌ تقاضا دارم‌ كه‌ راه‌ مرا ادامه‌ دهد.

از برادرانم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ سرپرستي‌ او را به‌ عهده‌ بگيرند و او را به‌ مدرسه‌ علميه‌ بفرستند و از مادرم‌ و برادرانم و خواهرانم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ خدا را فراموش‌ نكنند كه‌ اين‌ جهان‌ گذراست‌ و دنياي‌ ابدي‌ آخرت است‌ و از كليه‌ برادران‌ و خواهرانم‌ تقاضا دارم‌ كه‌ پشتيبان‌ ولايت‌ فقيه‌ باشند و از امام‌ دست‌ برندارند كه‌ راه‌ سعادت‌ است.

اي‌ دل‌ هوس‌ مخور غم‌ دنيا را

فكرش‌ مكن‌ كه‌ نيامده‌ فردا را

اين‌ دشت‌ خوابگاه‌ شهيدان‌ است‌

فرصت‌ شمار وقت‌ تماشا را

محمد حسين‌ رفعتي‌ مزار

روحانی شهید سید احمد شوقی مزار

روحانی شهيد سيد احمد شوقي مزار- فرزند سيد كوچك وشهربانو- در تاريخ 3/4/39 در يك خانواده مذهبي ، در روستاي مزار بجستان به دنيا آمد.

پدرش مي‌گويد:« موقعي كه خبر تولدش را به من دادند، در محراب مسجد نشسته بودم ، به محض شنيدن خبر تولدش سجده شكر به جا آوردم كه خداوند پسر سالمي به من عطا كرده است. و نذر كردم اگر به سلامتي بزرگ شود او را راهي حوزه علميه كنم.» مادرش هر وقت مي‌خواست به او شير بدهد وضو مي‌گرفت وهمزمان با شير دادن به او، قرآن مي‌خواند.تا كلاس ششم ابتدايي ادامه تحصيل داد سپس دروس كلاسيك خود را رها كرد ووارد حوزه علميه امام رضاي گناباد شد. بعد از دو سال تحصيل در گناباد راهي حوزه علميه اسلاميه فردوس ،وبعد از يك سال راهي مشهد شد، تا در آنجا ادامه تحصيل بدهد.بعد از آن در سالهاي 64-60 به عنوان معاون آيت ا... مدني در كميته ی بجستان خدمت كرد، و سپس مسئول كميته ی كاشمر شد.


در سن نوزده سالگي تصميم به ازدواج گرفت. پدرش مي‌گويد: « به من گفت دختري انتخاب كنيد ، كه مذهبي ، باديانت و نمازخوان و اهل شركت كردن در روضه ی سيد الشهدا باشد». در سال 1360 فرزند اولش بي بي راضيه در مشهد به دنيا آمد، و بعد از سه سال ،سيد حسن و سيد حسين در ماه محرم به دنيا آمدند. دو سال بعد نيز فرزند چهارم شهيد، سيد محمد متولد شد.


قبل از انقلاب پيامهاي امام خميني را در گوشه وكنار به مردم مي‌رساند، و به ارشاد مردم مي‌پرداخت. وبعد از انقلاب نيز مسئوليت كميته انقلاب اسلامي را به عهده داشت.
اولين بار موقعي كه ، در حوزه علميه مشهد بود، عازم جبهه شد وكارهاي تبليغاتي انجام مي‌داد. و در جبهه هم حضور پیدا می کرد

#​​​​​شهادت


همسرش درباره نحوه ی شهادت وي مي‌گويد :« بعد از ظهر روز نهم ماه رمضان ( روز جمعه) شهيد در خانه بودكه با بي سيم به او اطلاع دادند كه در پاسگاه عمراني به چند نفر مشكوك شدند وموقع بازرسي اين افراد به سمت كاشمر فرار مي‌كنن. ايشان با لباس روحانيت تا دم در رفتند، اما بازگشتند و لباس نظامي پوشيدند و رفتند. بعد آقاي ميرزايي - معاون سيد احمد - مي‌گفت:« افراد تحت تعقيب وارد خانه يك فرد مي‌شوند و آنها را گروگان مي‌گيرند وبه طرف ما شروع به تيراندازي مي‌كنند، سيد احمد گفت بايد وارد خانه شويم ، به محض ورود به داخل خانه به طرف سيد احمد تيراندازي مي‌كنند و تير به قفسه سينه اش اصابت مي‌كند. سيد احمد را به بيمارستان منتقل كرديم. ولي خونريزي زيادي داشت، و به محض رسيدن به بيمارستان در تاريخ 18/3/66 به شهادت مي‌رسد. پيكر پاكش ابتدا دركاشمر به صورتي بسيار باشكوه و روز بعد در روستاي مزار تشييع شد، و در گلزار شهداي آنجا به خاك سپرده شد.

وصیت نامه

در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شهدای روستای مزار

....

  • می خواهم در رثای شما ای کبوتران خونین بال دل حرم أمن مرثیه ای بسرایم اما کلام زمین گیر است و کبوتر شکسته بال دل من نیز آسمان را تنها در خیال می پرورد. کلام اسیر قفس ماهیات است و عقل اسیر دام کلام و آن جا که شما بال کشیدید پر جبرائیل عقل می سوزد آن جا جزء نبی عشق را بار نمی دهند و جز او و اوصیائش یعنی آنان که ضمیر نسبیت را به آسمان اطلاق پیوند می دهند

  • دیگر کیست که بتواند بر معراج انقطاع کامل پای نهد و چشم دلش به ضیاء نظر به غیبت الغیوب ذات نور یابد و این چنین از صدر المنتهی اسماء و صفات در گذرد و به معادن پنهان عظمت اتصال یابد و روحش به ذات عزیز قدوس تعلیق پیدا کند.

  • نه تنها آن کس از رثای شما ای کبوتران خونین بال حرم امن بر می آید که بتواند کلام را بر بال عشق بنشاند و به معراج برد و اگر این چنین است بگذارآن یار غائب مرثیه خوان شما باشد که جز او هیچ تلاونده ایی راهای آسمان را نمی شناسد.

  • راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذرد و هر کس در هر زمره که می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد...

  • زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است ، سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند ...

  • بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان

  • زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ بی خون خدا مرده ای بیش نیست و سر مبارک امام شهید بر فراز نی رمزی است میان خدا و عشاق ؛ یعنی که این است بهای دیدار

  • پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.

  • ای شقایق های آتش گرفته ، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد ،آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید ؟

  • شهید آوینی

مزار در کتب تاریخی و ...

در بسیاری از منابع و کتب تاریخی از روستای مزار نام برده شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

1- پایان نامه ‎بررسي وضعيت اقتصادي اجتماعي و فرهنگي روستاي مزار

نگارش: علي ضيغمي ؛ با همکاري استاد: حائري‌زاده ، مقطع تحصیلی:کارشناسي ، ‮‭۱۱۶‬ صفحه‬

مشهد: دانشگاه فردوسي مشهد- دانشکده ادبيات و علوم انساني دکتر علي شريعتي، ‎۱۳۷۴ ش

اگرچه اطلاعات داخل این پایان نامه ناقص ، و دارای اشتباهات بوده ولی آمار و مطالب مفیدی به خواننده ارائه میدهد.

این پایان نامه را میتوان اولین اثر مستقل در شناسایی روستا به حساب آورد .

۲-تاریخ و جغرافی گناباد

مؤلف: حاج سلطان‌حسین تابنده

تحقیقی است درباره تاریخ و جغرافیای شهرستان "گناباد "از شهرهای استان خراسان که نخستین بار در سال 1348به طبع رسیده و اینک با اصلاحاتی چاپ دوم آن عرضه شده است.

.کتاب متشکل از چهار بخش است .بخش اول به وجه تسمیه و چگونگی پیدایش گناباد اختصاص دارد .در فصل دوم اطلاعاتی درباره جغرافیای طبیعی، سیاسی و اقتصادی گناباد درج شده، همچنین از لهجه محلی، ضرب‌المثل‌ها، اشعار و ترانه‌ها، آثار تاریخی، جمعیت، مذهب، آداب و رسوم و موقوفات گناباد سخن به میان آمده است .بخش سوم به معرفی موقعیت، مشخصات، تاریخچه و آثار تاریخی قرای گناباد اختصاص دارد .در بخش چهارم مشاهیر گناباد ذیل پنج گروه معرفی شده‌اند1 : فقها و محدثین، 2 حکما و دانشمندان سایر علوم، 3 سالکین راه و عرفا، 4 شعرا، 5 سایر معاریف از ورزا و طبقات مختلفه کتاب با فهرست‌های مختلف از جمله منابع، اشخاص، کتابها، مکان‌ها و اشعار به پایان می‌رسد.

در این کتاب نیز در صفحاتی به روستای مزار اشاراتی شده است.

۳-جغرافیای تاریخی گناباد: پژوهشی در جغرافیای تاریخ گناباد، کاخک، بجستان و بیدخت

مؤلف: حسین مجتبوی

سال چاپ: 1374تیراژ: 3000 نسخهتعداد صفحات: 248

در این کتاب هم اطلاعات محدودی از روستای مزار گردآوری شده است.

و

ادامه نوشته