معرفی چند کتاب زیبا برای بچه های گل کتابخانه باران
آخ جون بچه ها ، کلی کتابهای تازه و جالب بیاین کتابخونه کودکان باران تا اینا
رو از ما به امانت بگیرید و از خوندنشون لذت ببرید
آخ جون بچه ها ، کلی کتابهای تازه و جالب بیاین کتابخونه کودکان باران تا اینا
رو از ما به امانت بگیرید و از خوندنشون لذت ببرید
معلم تاریخ خطاب به دانش آموزی گفت: بچه تو چقدر کثیف هستی، چند
روز است که حمام نرفته ای؟
شاگرد گفت: آقا از وقتی که شما گفتید امیر کبیر را در حمام کشتند.
برادر بزرگتر: پسر تو هیچ خجالت نمی کشی این هندوانه بزرگ را خوردی و فکر من نبودی؟
برادر کوچکتر: برعکس داداش همه اش به فکر تو بودم که مبادا یکدفعه سر برسی!
مریض نیمه شب به دکترش زنگ زد: دکتر خواب آلود و سراسیمه گوشی را برداشت و گفت: «بله؟»
مریض گفت: دکتر جان! زنگ زدم بگویم حالم خیلی بهتر است. با خیال راحت بخوابید!
مسافر تاکسی به راننده گفت:«آقای راننده، شما می توانید اسم چندتا از شاعران مهم ایران بگویید؟»
راننده گفت:«بله قربان... حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی، عطار، خاقانی...» مسافر حرف راننده را قطع کرده گفت:«خیلی ممنون... می خواستم سر خاقانی پیاده شوم، اسمش را یادم رفته!
حسن پس از شرکت در امتحانات پایان سال ، به همکلاسی اش گفت : ما می خواهیم به مسافرت برویم. لطفا نمره های مرا بپرس و اگر تجدید شده بودم ، به صورت رمزی به من خبر بده. اگر از یک درس
تجدید شده بودم ، بگو : سلیم به تو سلام می رساند. اگر هم از دو درس تجدید شدم بگو : سلیم و برادرش سلام می رسانند.
حسن بعد از مدتی نامه ای از همکلاسی اش دریافت کرد که در آن نوشته بود: خانواده سلیم همگی سلام می رسانند!!
دو تا دروغگو پایین کوه با هم صحبت می کردند.
اولی گفت: اون مورچه را روی نوک کوه می بینی؟
دومی گفت: کدام، اونی که چشماش را بسته یا اونی که چشمهایش باز است؟
از آقا کلاغه می پرسند: اسمت چیست؟
کلاغه گفت: طوطی.
پرسیدند: پس چرا رنگت سیاه است؟
گفت: آخه توی زغال فروشی کار می کنم.
تابستان و سرگرمی های شاد کودکان
تابستان یعنی هوای گرم، یعنی روشن شدن کولرها و پنکهها، یعنی تفریح و استراحت، یعنی تعطیلی مدرسهها، یعنی سفر و... تابستان یعنی گذراندن روزهای طولانی زیر آفتاب داغ. انگار روزهای طولانی تابستان با بقیه روزها و ماهها فرق دارد؛ نه فقط برای دانشآموزان که برای تمام افراد، همه آنهایی که برای سه ماه تابستان برنامههای متفاوتی طرح میکنند و میخواهند این فصل را به شکل دیگری بگذرانند.
تابستان برای دانشآموزان اما رنگ و بوی دیگری دارد؛ آنها تابستان را طور دیگری معنا میکنند و میدانند تابستان یعنی تعطیلی درس و مدرسه، یعنی فراغت و بیکاری حالا در این روزهای تعطیل چکار باید کرد؟ این اولین پرسشی است که معمولاً به ذهن پدرها، مادرها و بچهها میرسد، پس از آن هم گاهی تمام اعضای خانواده همراه با هم بدرستی برای گذراندن یک تابستان پربار برنامهریزی میکنند و متاسفانه گاهی هم سه ماه تعطیلات تابستان به بطالت میگذرد.
در حالی که مسلماً با داشتن یک برنامه دقیق و حسابشده میتوان به بهترین شکل ممکن از این روزهای تعطیل استفاده کرد، البته برنامهریزی و استفاده کردن از روزهای تعطیل تابستان به هیچ وجه به معنای ثبتنام در دهها کلاس درسی مختلف یا شرکت در چندین و چند کلاس ورزشی متفاوت نیست، بلکه همه چیز باید در کنار هم، بدرستی و به میزان مشخص در نظر گرفته شود؛ همانقدر که ورزش و تقویت درسها مهم است، استراحت و تفریح هم میتواند در بهبود عملکرد دانشآموزان تأثیر بگذارد.
سارا خیلی خوشحال و هیجان زده بود. آن ها روزهای زیادی منتظر بودند تا بچه لاک پشت های کنار ساحل از تخم بیرون بیایند و بالاخره آن شب وقتش بود و پدر سارا قصد داشت او را برای دیدن بچه لاک پشت ها به ساحل ببرد. به خاطر همین سارا و پدرش آن شب خیلی زود از خواب بیدار شدند. هوا هنوز تاریک بود آن ها چراغ قوه شان را برداشتند و با احتیاط به سمت ساحل حرکت کردند. پدر از سارا قول گرفته بود که سارا کاری به بچه لاک پشت ها نداشته باشد و هیچ سر و صدایی نکند و تنها کاری را انجام بدهد که پدرش به او می گوید.
سارا واقعاً هیچ تصوری درباره ی اتفاقات آن شب نداشت ولی برادر بزرگترش به او گفته بود که لاک پشت ها نزدیک ساحل با کمی فاصله از آب به دنیا می آیند.
بعد از این که از تخم بیرون آمدند به سرعت به سمت دریا حرکت می کنند. همه ی این ها برای سارا بسیار هیجان انگیز بود.
سارا و پدرش به آرامی پشت یک صخره قایم شدند و تنها یکی از چراغ قوه ها را روشن گذاشتند. سارا همه جا را به دنبال مادر لاک پشت ها گشت اما نه مادرشان را پیدا کرد و نه توانست اولین بچه ای را که از تخم بیرون می آید ببیند.
بچه لاک پشت خیلی کوچک بود!
بچه لاک پشت مثل همه ی بچه ها خیلی ناشیانه حرکت می کرد و اصلاً منتظر بقیه ی خواهر و برادراش هم نشد. او خودش به تنهایی به سمت دریا حرکت کرد. کم کم بیشتر بچه ها از تخم هایشان بیرون آمدند و همه به سمت آب حرکت کردند.. سارا و پدرش قایم شده بودند و اصلاً حرفی نمی زدند و فقط حرکت بچه لاک پشت ها را که به سمت دریا می رفتند تماشا می کردند.
اما مدتی بعد اتفاق عجیبی افتاد که به نظر سارا بسیار وحشتناک بود. چند مرغ دریایی به سمت بچه لاک پشت ها حمله کردند و شروع به خوردن آن ها کردند. سارا این طرف و آن طرف را نگاه کرد تا ببیند آیا پدر لاک پشت ها می آید و آن ها را از دست این پرندگان نجات می دهد؟ اما او هرگز نیامد.
سارا تمام این صحنه ها را با گریه تماشا می کرد و وقتی اولین گروه از لاک پشت ها صحیح و سالم به دریا رسیدند جیغ یواشی از سر خوشحالی زد.
با این که پرنده ها تعداد کمی از لاک پشت ها را خوردند اما در پایان تعداد زیادی از آن ها به دریا رسیدند و سارا از این موضوع بسیار خوشحال بود.
در راه برگشت به خانه پدر متوجه گریه ی سارا شده بود و به او گفت که لاک پشت ها به این شکل به دنیا می آیند. مادر لاک پشت ها تعداد زیادی تخم می گذارد و آن ها را زیر شن و ماسه پنهان می کند و خودش از آن جا دور می شود. وقتی بچه لاک پشت ها از تخم بیرون بیایند، باید تلاش کنند تا خودشان را به دریا برسانند. به همین دلیل با این که تعداد زیادی از آن ها متولد می شوند ولی تعداد زیادی بوسیله ی پرندگان خورده می شوند و بعضی از آن ها هم در دریا کشته می شوند. پدرش گفت فقط تعداد کمی از این لاک پشت ها موفق می شوند سال های زیادی زنده بمانند.
سارا خیلی خوشحال بود که آن شب اطلاعات زیادی در مورد لاک پشت ها یاد گرفته و همین طور خوشحال بود از این بابت که یک خانواده دارد و والدین و برادر و خواهرش به او کمک می کنند و از همان روز اول که بدنیا آمده همه مواظبش بودند و از او خیلی خوب مراقبت کردند و می کنند.
امشب تمام آينه ها را صدا كنيد
گاه اجابت اسـت،رو بـه سوى خدا كنيد
شب قدر شب بیدار شدن اسـت،نه بیدار ماندن.
الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.
شب قدر خدا به دنبال بهانه ای برای بخشش بندگان است
امشب تو بهانه بخشش گناهانم باش یا علی
دیروز دوم اردیبهشت به مناسبت روز بزرگداشت سعدی در کتابخانه کودکان باران جشن داشتیم در این جشن دوستان خوب شما آقای مهدی غیاثی و خانم ها غزل خلیلی و غزل خداقلی زاده و پرنیا پرنهاد وملیکا نظری شعر های زیبایی از سعدی خواندند و سعدی را به دوستانشون معرفی کردند البته این جشن یه فرقی هم با جشن های دیگه داشت و آن اینکه اجرای جشن هم به عهده دوستان خوب شما خانم ها الهه عبدالهی و حدیث ربیعی و فاطمه شریفی و ستاره امید بود. خلاصه جشن خیلی خوبی بود و بچه ها با اشعار و زندگی سعدی آشنا شدند و جای شما دوستان عزیز ما خالی بود. امیدواریم این دفعه شما را هم در جشن هامون ببینیم.از همه شما دوستان خوبی که در برگزاری جشن سعدی به ما کمک کردید ممنونیم
بنام خداوند بخشنده مهربان
توبا ستاره های شب
تو با سپیده همدمی
شبیه یاس ونسترن
شبیه ماه ومریمی
تو پاک وخوب با خدا
تو دختر پیمبری (ص)
خدا به بچه های تو همیشه داده سروری
محبت تو می دهد به من امید وآبرو
بمان بمان برای من تویی تمام آرزو
نشسته مهر فاطمه (س)به قلب من به جان من
نشسته نام فاطمه (س)به دفتر و زبان من
خدا به احترام او نشانده زیر پای ما
برای این محبتش بهشت جاودانه را
آنکه به دستش زده خاتم پیغمبران (ص)
بوسهء جان بخش خود ای گل رعنا تویی
همسر مولای ما مرهم غم ههای او
عصمت پیغمبری (ص) همدم دریا تویی
مهر تو دارم به دل درد تو دارم به جان
ای گل پر پر شده حضرت زهرا (س) تویی
هر که دشمنی کرده با بتول (س)
بوده دشمن حضرت رسول (ص)
هر که با بتول(س) بوده مهربان
کرده شاد شاد صاحب الزمان (عج)
دشمنان او تیره اند وتار
قاتلان او ظالمند و خوار
مهر فاطمه (س) مانده بر دلم کرده بر طرف درد ومشکلم .
اللهم عجل الولیک الفرج (آمین یارب العالمین)
ما منتظر شما با کاردستی های قشنگتون هستیم به امید خدا بتونیم یه نمایشگاه قشنگ از کاردستی های شما دوستان عزیزم داشته باشیم.
جایزه برنده هم اینکه در پایان هرماه کسی که داستانش برنده میشه داستانش به همراه نقاشی اش چاپ میشه و زده میشه توی کتابخونه تا بقیه بچه ها از آن لذت ببرند.
دوستان عزیز منتظر شما هستیم.
با توجه به برگزاری اولین جلسه مقرر گردید جلسات مهارتهای زندگی به صورت ماهیانه در کتابخانه کودکان باران برگزار گردد.
ما منتظر شما دوستان خوب هستیم.
قرن ها پیش در سرزمین نینوا منطقه ای از عراق، کودکی به دنیا آمد. نام آن کودک یونس بود، یونس فرزند متی.
سال ها از آن روز گذشت و یونس به سن جوانی رسید. یونس، جوانی راستگو و خداپرست بود. روزی از روزها از طرف خداوند به یونس وحی شد، و از آن روز به بعد او به پیامبری خداوندبرگزیده شد.
حضرت یونس(ع)مانند سایر پیامبران از همان روزی که به پیامبری رسید بسیار تلاش کرد تا قوم خود را از بت پرستی باز دارد و به سوی خداوند هدایت کند، اما قوم گمراه یونس از دستورات او سرپیچی و نافرمانی می کردند و به او می گفتند که تو یک دروغگو هستی نه پیامبر.
سال ها گذشت یونس(ع) همچون پدری دلسوز قوم خود را نصیحت می کرد اما قوم یونس همچنان نافرمانی می کردند. سرانجام در یکی از آن روزها به حضرت یونس وحی شد که ای یونس! بر این قوم نافرمان عذاب الهی نازل خواهد شد. مدتی گذشت، نشانه های عذاب آشکار شد و یونس در حالیکه خشمگین بود قوم خود را ترک کرد و ازشهر خارج شد
یونس(ع) به سمت دریا رفت و در آنجا سوار کشتی ای که آماده حرکت بود شد. کشتی به حرکت افتاد. ناگهان ماهی بزرگی به کشتی حمله کرد، ماهی دهان خود را باز می کرد و از انها غذا می خواست. چاره ای نبود، یک نفر باید به جای دیگران غذای ماهی می شد تا خطر از بقیه افراد دور می شد. مسافران قرعه کشی را آغاز کردند. هر سه بار قرعه به نام یونس افتاد. پس به ناچار حضرت یونس را به دریا انداختند.
خداوند توبه ی یونس را پذیرفت. به امر خداوند ماهی به کنار ساحل رفت و او را به درون خشکی انداخت. حضرت یونس که بسیار ضعیف و ناتوان شده بود مدتی بر روی ساحل بی حرکت ماند. باز هم لطف خداوند شامل حال پیامبرش شد.
خداوند بوته ی کدویی را برای یونس در ساحل دریا رویانید. برگهای کدو بزرگ بودند، یونس از آن برگها برای خود سایبانی درست کرد و بدن خود را برای در امان ماندن از سوزش آفتاب و حشرات با آنها پوشاند
پس از مدتی یونس(ع) راهی سرزمین خود شد و به سراغ قومش رفت تا ببیند عذاب الهی چه برسر آنها آورده است. یونس به شهر رسید، اما در شهر دیگر خبری از بت پرستی نبود و همه مردم خداپرست شده بودند
دوره ی خردسالی سنین 3 تا 5 سالگی را شامل می گردد که دوره ی سنی کودکستانی نیز نامیده می شود. در این دوره ی سنی ، کودکان نسبت به هم تفاوت هایی دارند که کم و بیش در طول زندگی نیز ادامه دارد. این مرحله ی سنی ، به لحاظ رشد و نمو رفتاری ، اخلاقی ، جسمی و همچنین شکل تغذیه ی کودک ، از اهمیت خاصی برخوردار است.
کودک در این دوران از نظر بزرگترها غیر منطقی به نظر می رسد. در درک اشیاء خودمحور است و می تواند از حافظه برای درک گذشته ، حال و گاهی آینده ی نزدیک استفاده کند . کودک در این سن به لحاظ نوع رفتار تقلید می کند.
دوره ی خردسالی شروع شکل گیری اخلاقی کودکان است و کودک در برابر سرزنش والدین حرف آنها را گوش می کند و برای جلب نظر والدین خود کارهای خواسته شده را انجام می دهد تا پاداش بگیرد، بدون این که درستی یا نادرستی عمل خود را بداند.
در دوران خردسالی ، بازی کودک نقش مهمی در رشد و نمو او و امکان شناخت محیط و نیاز کودک دارد . کودک پرجنب و جوش است و از وسایل بازی همسالان خود استفاده و با آنها بازی می کند. کودکان در بازی ها عموماً نقش دیگران را به خود می گیرند و به تدریج بازی ها کامل تر می شود و به اوج خود می رسد. در دوره ی خردسالی ترس در کودک به دلیل تخیلات فکری شکل می گیرد. این دوره اولین مرحله ی شکل گیری خود آگاهی جنسی و تشخیص تفاوت های جنسی در کودکان است.
تغذیه مناسب و کافی مهم ترین شرط لازم برای رشد کودک است. با این که در تمام دوران کودکی تغذیه اهمیت دارد، ولی در طی پنج سال ابتدایی که رشد سریع است و کودک برای دریافت غذا کاملاً وابسته به مادر و خانواده اش می باشد، امری حیاتی است. غذای ناکافی منجر به کمبود تغذیه ای و تاخیر در رشد می شود و در نتیجه تجزیه و شکستن پروتئین در برابر عفونت تسریع می گردد.
کودکان به علت تحرک زیاد به انرژی بیشتری نیاز دارند که باید از منابع غذایی تامین گردد. کودک خردسال روزانه 1300 تا 1600 کیلوکالری انرژی نیاز دارد.
پروتئین جزء اصلی ماهیچه ها ، بافت ها و مایعات بدن ( خون ) است و همچنین به سیستم دفاعی بدن کمک می کند . نیاز هر کودک خردسال به پروتئین 30 گرم در روز است. در ضمن هر گرم پروتئین حدود 2/4 کیلوکالری از انرژی را تامین می کند که در ماهی ، گوشت ، تخم مرغ ، شیر و فرآورده های آن ( پروتئین حیوانی ) و حبوبات مثل لوبیا و نخودفرنگی ( پروتئین گیاهی ) موجود است.
هر گرم چربی 9 کیلو کالری انرژی تولید می کند که حدود 20 تا 35 درصد کل انرژی را تامین می کند. نیاز روزانه ی یک کودک خردسال 15 تا 25 گرم است . این میزان برای جذب ویتامین هایی مانند ویتامین آ و کاروتن اهمیت دارد که با زرده ی تخم مرغ ، شیر ، چربی گوشت ، نارگیل ، آجیل ، مغزهای گیاهی مثل پسته و بادام و روغن های گیاهی تامین می گردد.
کلسیم و آهن از مهم ترین مواد غذایی در رژیم غذایی هستند که برای تشکیل استخوان ها و ساختار دندان ها لازم است . دریافت ناکافی آهن موجب کم خونی می شود . خردسالان نیاز بیشتری به جذب آهن و کلسیم دارند که توسط شیر، ماهی خشک ، گوشت ، جگر ، تخم مرغ و سبزیجات سبز ، غلات مثل گندم ، سویا و نخود تامین می گردد.
نقش ویژه ای در رشد کودکان مخصوصاً خردسالان دارند، طوری که به عنوان جذب کننده ی کلسیم و فسفر جهت رشد استخوان ها ( مثل ویتامینD) یا جزء نیاز اصلی کودک در حال رشد ( مثل ویتامین هایA وB) محسوب می شود که در اکثر مواد غذایی مانند ماهی ، گوشت قرمز ، طیور ، سبزیجات ، غلات و لبنیات وجود دارند.
* باید دانست که صبحانه مهم ترین وعده ی غذایی کودک است. پس باید به این نکته توجه زیادی نمود.
* زمان غذا خوردن کودک، محیط باید مملو از شادی ، گرمی و صمیمیت باشد و این زمان بهتر است منظم باشد و همه ی اعضای خانواده سر سفره حضور داشته باشند. البته نباید کودک منتظر غذا بماند . کودک باید شام خود را قبل از خواب آلودگی بخورد.
* با آشنا نمودن کودک به غذاهای جدید و مختلف، قدرت انتخاب غذایی کودک را افزایش داده و سعی نمایید از پنج گروه اصلی غذاها در تغذیه ی کودکان استفاده کنید.
* استفاده از میان وعده های غذایی ( 10 صبح و 5 بعدازظهر ) برای کودکان، به ویژه خردسالان، از اهمیت خاصی برخوردار است.
* در هیچ شرایطی کودک خود را وادار به غذا خوردن نکنید.آیندآیند
اگر در خصوص این موضوع سوالی داشتید، به مشاوره تبیان مراجعه نمایید.
کتاب « خواب های خوشمزه » با نقل داستانهاي كوتاه و جذاب از زبان كودكان به بيان ديدگاههاي كودك درباره مسائل پيرامون خود ميپردازد. اين داستانها با عناويني چون سفره عقد، تنها نيا، روز تولد، مورچه من، خوابهاي خوشمزه و .... براي گروه سني الف مناسب ميباشد. تصويرهاي نو و زيباي اين كتاب به جذابيت داستانها افزوده است.
صدا و سیما هم آمده بود و از این برنامه قشنگ فیلم گرفت و قرار شد در شبکه باران پخش کنند.
این هم عکس های قشنگ قصه های شب چله مادر بزرگ
چهارشنبه ها هر هفته برنامه قصه خوانی برای شما دوستای خوب 3 تا 14 سال در کتابخانه کودکان باران داریم شما می تونید کتاب های قصه های خوبی که خوندید را برای بچه های دیگه تعریف کنید و همین طور یک عالمه قصه های زیبا بشنوید .
پس اگه قصه دوست دارید بیاید عضو کتابخونه بشید و از شنیدن و خوندن قصه کلی لذت ببرید.
از روز یکشنبه 15 آذرماه کلاس های شاهنامه خوانی برای شما دوستان خوب 7 تا 14 ساله شروع میشه اگر دوست دارید که در این کلاسها شرکت کنید از همین الان بیاید عضو کتابخانه کودکان باران بشید
منتظرتون هستید
بازدید کودکان از کتابخونه کودکان باران
از وقتی که کتابخونه باز شده بچه های عزیز زیادی آمدند و کتابخونه رو دیدند بعضی از بچه ها با بزرگترهاشون آمدند و بعضی از بچه ها با معلم ها و مربی های مهربون مدرسه یا پیش دبستانی و مهد کودکشون ،خلاصه بچه ها وقتی آمدند و کتابخونه قشنگ خودشون رو دیدند کلی خوشحال شدند.
تازه توی کتابخونه بجز کتابهای خوب برای شما بچه ها ،اسباب بازی فکری و وسایل کمک آموزشی هم هست که شما می تونید از آنها استفاده کنید.خیلی از دوستان شما آمدند و از داستانهایی که خونده بودند نقاشی کردند .
بچه ها شما هم با بزرگترهاتون اگر بیاید کتابخونه خوشحال می شیم.
یه قطعه خوشگل خودتون به همراه کپی شناسنامه
عضویت هم برای کوچولوهای تا پیش دبستان 500فقط تومن
و برای بچه های عزیز دبستانی 5500 تومن
عکس های افتتاح کتابخانه عمومی باران